بچه شتر دانا
بچه شتر و مامان شتر در زير سايه استراحت ميكردند. بچه شتر نگاهي به مادرش انداخت و پرسيد:
مامان ميتونم چن تا سوال بپرسم ازت؟
مامان : بله عزيزم
بچه:مامان چرا ما شترا كوهان داريم؟
م:عزيزم ما حيووناي كويري هستيم براي اينكه بتونيم آب و غذا در بدنمون ذخيره كنيم بايد كوهان داشته باشيم.
ب: خوب برا چي پاهامون اينقدر پهنه؟
م با غرور: عزيزم ما بيابان گرد هستيم پاهاي پهن كمكمون ميكنه به راحتي رو ماسه هاي نرم صحرا راه بريم.
ب: اين مژه هاي بلند كه هميشه جلو چشمم آويزونه به چه درد ميخوره؟
م با چشمان خمار و عشوه: دلبندم اين مژه هاي بلند تو باد و طوفان هاي صحرا محافظ چشممامونه در مقابل ماسه و خاك.
بچه كمي فكر كرد و گفت:
من جواب سوال هامو گرفتم ولي نميفهمم پس با وجود اينا ما تو اين باغ وحش چه غلطي ميكنيم؟
***
نتيجه اخلاقي:
مهارت - توانايي ـ دانايي و تجربه هاي شما فقط وقتي به درد ميخورند كه در موقعيت مناسب باشيد.
چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۴
دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۴
شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۴
اشتراک در:
پستها (Atom)