یکشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۲

دوستي ميگفت وبلاگ عرصه بسيار پهناوري است براي دلبري توسط خانم ها و مخ زني توسط آقايان.
قضاوت در مورد صحت و سقم فرمايش ايشان با خودتان ولي نكته جالب در حاشيه اين گفته اين است كه:
گوينده به صورت تلويحي ابراز ميدارد براي به زانو در آوردن هر مردي بايد دلش و براي به زانو در آوردن هر زني بايد ذهنش را نشانه رفت!
!!

سه‌شنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۲

چند روز پيش سايت BBC فارسي ، يك سيستم نظرخواهي در مورد پديده فرار مغزها از ايران در اختيار خوانندگان گذاشته بود كه هنوز قابل دسترسي است. در ميان نظرات خوانندگان به نظر جالبي برخوردم با امضاي حلاج و بانو كه در زير ميتوانيد آنرا بخوانيد:

از ديدگاه من آزادی در يک کشور را ميتوان به دو جنبه تقسيم کرد
1) آزادی سياسی (مثل اظهار نظر سياسی مشارکت در آينده سياسی کشور)
۲) آزادی اجتماعی (مانند يکسان بودن تمامی افراد از جهت نژادی دينی و اعتقادی )*

در برخی از کشورها مانند آمريکا و کشورهای اروپايی مردم تا حدودی از هر دو جنبه برخوردارند .در برخی ديگر مانند ترکيه و برخی از کشورهای آفريقايی و آمريکای جنوبی مردم فاقد آزادی سياسی هستند ولی آزادی اجتماعی به طور نسبی برقرار است. اما در کشورهای معدودی مانند ايران هيچ يک از دو نوع فوق موجود نمی باشد. کشورهای نوع اول با پديده به نام فرار مغزها درگير نيستند در کشورهای نوع دوم اين مشکل شامل افرادی ميشود که خواهان آزادی سياسی هستند ولی در کشورهای گروه سوم مجموع افرادی که خواهان آزادی اجتماعی و آزادی سياسی هستند خيل مهاجرين را تشکيل ميدهند. پيش از انقلاب ايران آزادی اجتماعی بر قرار بود ولی آزادی سياسی وجود نداشت به همين دليل افراد مخالف سياست های رژيم به خارج از کشور مهاجرت می نمودند ولی پس از انقلاب به جرات ميتوان گفت از مجموعه ۱۸۰ هزار نفری که هر سال از کشور خارج ميشوند تنها درصد بسيار اندکی به دليل عدم آزادی سياسی کشور راترک می گويند و درصد عظيمی برای يافتن آزادی اجتماعی به عنوان يک انسان جلای وطن ميکنند.به همين دليل است که کشورهايی مانند ايران در صدر جدول مهاجرت نخبگان قرار دارند. با توجه به استدلال فوق هيچ راهکار هدايت شده ای در سطح دانشگاهی (آنگونه که درسخنان دکتر يزدانی آمده است) نمی تواند راه حل مناسبی برای حل اين معضل باشد. اين مشکل تنها با تامين آزاديهای سياسی و اجتماعی يا حداقل آزادی اجتماعی قابل حل است.

حلاج و بانو**

*جنبه هاي بسيار پيش پا افتاده تر اين آزادي اجتماعي كه در ايران دچار محدوديت است آزادي نوع پوشش و آرايش و انتخاب سرگرمي و ... است.

** جستجو در گوگل با عنوان حلاج و بانو مرا به وبلاگ بسيار جالبي رهنمون شد با همين عنوان.

دوشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۲

زن خوانند دوره گرد در زير يكي از گذر هاي قديمي شهر تورين اشعار عجيب و سوزناکي را با صدايي نرم و مخملين ميخواند. پژواك صدايش در زير سقف ميپيچيد و تاثيرش دوچندان ميشد. چند دقيقه اي مبهوت صدا يش بودم. نه آهنگ و نه زبان اشعار هيچ كدام برايم آشنا نبود .صدايش حس عجيبي را به من القا ميكرد. حسي كه نميشناختمش . از جنس حزن بود ولي از نوع نا آشنايش. نگاهم را از روي صورت زن برداشتم و به بساطي كه پيش پايش پهن كرده بود دوختم.
چند عدد CD از کارهاي خودش را براي فروش گذاشته بود و در كنار آنها كاغذي با يك توضيح مختصر در مورد محتويات CD ها.
روي آن با خط درشت و به انگليسي نوشته بود ترانه هاي فولکلوريک مردم اروپا بين سالهاي ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ ميلادي !
با خواندن اين جمله صداي آواز و معماري قديمي اطرافم انگار هماهنگ مرا بردند به قرون وسطا...سردي تاريكي و غم آن دوران را براي لحظه اي کوتاه در اطرافم حس کردم .صداي مردمان خرقه پوش بيمار و كثيف، ضجه محكومين به مرگ در آتش در گوشم و تصوير شهرهاي طاعون زده ، و كليسا هاي مخوف در پيش چشمم ظاهر شد. حزن نا آشنا ديگر نا آشنا نبود...

شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۲

صميميت

صميميت در دوستي هاي دوران كودكي و جواني ميتواند آنقدر پر رنگ باشد كه تا انتهاي مسير زندگي دوام يابد ، ولي در دوستي هاي خارج از اين محدوده سني نمونه هاي بسيار كمي از يك ارتباط صميمي را ميتوان سراغ گرفت.
فكر ميكنم علت اين امر در تضاد قرار گرفتن منافع شخصي آدم هاست. در دوران كودكي و جواني دايره اين منافع شعاع كمي دارد بنابراين بانزديك شدن آدم ها در اين طبقه سني به يكديگر، اين منافع با هم اصطكاك بسيار كمي دارند و كمتر با يكديگر در تضاد قرار ميگيرند. با افزايش عمر، شعاع اين دايره بيشتر و بيشتر ميشود. ازدواج، داشتن فرزند ، داشتن شغل و به طبع آن جمع آوري ثروت ، هريك در افزايش شعاع دايره منافع شخصي نقش مهمي را بازي ميكنند. آدمهايي كه دايره منافعشان بزرگ است هنگام نزديك شدن به ديگران نگران اصطكاك و در تضاد قرار گرفتن منافع ديگران با منافع شخصي خود هستند و اين نگراني باعث ميشود كمتر به ايجاد روابط نزديك و صميمانه با ديگران تمايل نشان دهند. معمولا روابط بر پايه همسو شدن همان منافع و نيازهاي مادي ايجاد ميشود و با احتياط تا زماني پيش ميرود كه دو طرف احساس ضرر نميكنند. بر زبان راندن عبارات و اصطلاحات محبت آميز و سر زدن رفتار هاي محبت آميز از سوي طرفين ارتباط، گاه ناظر بيروني را به شبهه مي اندازد ولي در حقيقت اين تعارفات توخالي رايج در اجتماع ما، تنها پوسته نازكي از يك رابطه بسيار شكننده بين دو نفر را تشكيل ميدهد.

پنجشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۲

دو دو تا چهار تا

از ابتداي سال 71 سري جديد پلاك هاي خودرو در ايران مورد استفاده قرار گرفت . براي پلاك هاي تهران سري 11 در نظر گرفته شد. ظرفيت
سري تهران-11 در اواخر سال 79 پر شد و از آن پس پلاك هاي سري تهران-14در اختيار شماره گذاري ، براي ارايه به صاحبان خودرو قرار گرفت . ظرفيت شماره گذاري اين سري نيز به انتهاي خود رسيده و با روند فعلي شماره گذاري تا 4 يا 5 ماه ديگر (‌اواخر سال 82) به اتمام ميرسد.
تا اينجا شد، دو دو تا...

و اما چهار تا:

از آنجا كه ظرفيت شماره گذاري هركدام از سريال هاي 11 و 14 برابر است ميتوان نتيجه گرفت :تعداد خودروهاي شماره گذاري شده در تهران ، در مدت 9 سال ( ابتداي 71 تا انتهاي 79 ) با تعداد خودروهاي شماره گذاري شده در 3 سال ( انتهاي 79 تا انتهاي 82) برابر است.
و اين به معني سه برابر شدن روند افزايش آلودگي، حجم ترافيك، مصرف بنزين و... در طي سالهاي اخير است.

چهارشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۲

بهر چه بود؟

نخستين روز بازنشستگي اش به عادت 30 ساله صبح زود از خواب بيدار شد به ساعت نگاه كرد ولي يادش آمد كه امروز مانند روز هاي ديگر نيست. با قدم هاي سنگين به سوي آينه رفت.يه صورت شكسته و موهاي سپيد و ژوليده اش خيره شد. دستي به چانه اش كشيد .از زبري صورت اصلاح نشده اش هشيار شد.
بريده روزنامه اي قديمي از سالها پيش در كنار آيينه اش باقي مانده بود . كاغذ از كهنگي زرد بود و روي آن تنها يك مصرع با حروف سياه به چشم ميخورد.
از كجا آمده ام آمدنم بهر چه بود .
همچون تمام روزهاي سي سال گذشته يكبار ديگر آنرا خواند كمي فكر كرد خودكاري برداشت و در گوشه كاغذ كهنه نوشت هنوز نميدانم از كجا آمده ام ولي امروز فهميدم انگار تنها دليل آمدنم همين بود كه سي سال آزگار براي اين شركت و براي نفع اربابان آن كار كنم همين!

شنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۲

نقل از همشهري پنج شنبه 23 مرداد 82
ملاقات ديه گو با مارادونا
ديه گو جوان از شوق ديدار با پدر سر از پا نمي شناخت و مادرش كريستينا دلهره عجيبي داشت و سعي مي كرد پسر جوانش را آرام كند. او به ۲۳ سال پيش فكر مي كرد. به همسر چند روزه اش كه در يك رابطه نامشروع و هولناك از وي صاحب فرزند شد.
روز ديدار فرا مي رسد. مارادوناي ۴۳ ساله با اصرار دوستان قصد دارد فرزند نامشروع خود را ببيند.
اين لحظه را هيچكس فراموش نخواهد كرد. ديه گو جوان، ۱۶ سال است كه پدرش نديده است. مرد افسانه اي آرژانتين از همان سالها با ناپولي درگير شد. او با مافياي بزرگ شهر به مقابله پرداخت كه سرانجام خوبي براي او نداشت. حالا پسرش با ۱۶ سال سن قصد دارد تا در همين شهر، شهري كه تنها افتخارش در اروپا در جام يوفا با مارادونا به وقوع پيوست و به مقام قهرماني رسيد، تكرار كند.

نكته : رابطه نامشروع هولناكي (‌اين هولناكي اش منو كشته!!) 23 سال پيش اتفاق افتاده كه حاصلش يك فرزند نامشروع 16 ساله است!!
پيدا كنيد پرتقال فروش را
بحران شوهر

پنجشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۲

اين روز ها

و خيلي روزهاي ديگر
...

چهارشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۲

فكر ميكنين اين فيلم ، مورد علاقه كدام يك از روساي جمهوري دنياست؟









خوب معلومه اين يكي
از بقيه مقاله هم غافل نشويد كه خواندني است.

دوشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۲

در شلوغي شام گاه تابستاني در كنار خيابان داخل اتومبيلم نشسته ام . به اتومبيلهايي كه به سرعت از كنارم عبور ميكنند خيره مانده ام. بر حسب عادت دوران كودكي به شماره هاي آنها نگاه ميكنم و از روي تفنن و به عنوان يك بازي فكري سعي ميكنم بين اعداد و حروف و اسامي شهرهاي حك شده روي پلاك ارتباطي بيابم و يا سال ساخت را حدس بزنم. در اين ميان با خواندن يك شماره پلاك از جا ميپرم ! مدل و رنگ اتومبيل را كه ميبينم سرم به دوران مي افتد. سعي ميكنم يك بار ديگر هر سه را چك كنم ولي مجالي نيست.اتومبيل ...... نقره اي رنگ به شماره ****** تهران-11 رفته است. مشخصات آن عينا با مشخصات اتومبيل من يكي است
؟؟!!

یکشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۲

Globalization جهاني سازي
جهاني سازي پروسه برداشتن مرزهاي ملي است در حيطه اقتصاد، فرهنگ، حقوق و قضا و...
با اين تعريف نميتوان گفت آغاز اين پروسه كي و كجاست . بسياري حوادث مهم تاريخي به نوعي در حركت به سوي جهاني سازي نقش خود را ايفا كرده اند . جنگهاي صليبي، مهاجرت هاي بزرگ اجباري يا اختياري به نوعي در مسير خلاف محدوديت هاي مليتي و مرزبندي هاي سياسي حركت كرده اند. ولي بيشترين و بارز ترين جنبه هاي جهاني سازي در ربع آخر قرن گذشته مشهود گشت. انقلاب اطلاعات ، كشور هاي پيشرو در صنعت را بر آن داشت تا در براي آينده جهان به فكر نظم نويني متناسب با پيشرفت بسيار سريع اقتصاد باشند.
در اين نظم اصولا وظايف و نقش هر كشور/گروه مشخص است و به همين دليل تكروي و حركت در خارج از حيطه اختيارات و وظايف كشور/گروه غير قابل پذيرش است. اتحاديه اروپا، كشور/گروه بسيار قدرتمند و مهم در اين نظم نوين به سرعت شكل گرفت . دولتمردان اروپايي اختلاف هاي كهنه را كنار گذاشتند و با پيوستن به يكديگر يك اتحاديه قوي اقتصادي را بنيان نهادند.
در دهسال اخير با گسترش راه هاي نوين تبادل اطلاعات و انديشه به ويژه اينترنت ، و پديد آمدن روش هايي براي كاهش نياز به حضور فيزيكي براي شركت در بسياري زمينه هاي اقتصادي ، علمي و صنعتي مانند تجارت الكترونيك و يا آموزش از طريق اينترنت ، پروسه جهاني سازي بيش از پيش سرعت گرفت. همين پيشرفت سريع باعث ايجاد بحران هاي منطقه اي در كشور يا كشور گروههايي شد كه عملا در معادلات جهاني در كفه سبك ترازو قرار ميگرفتند. سازمان تجارت جهاني WTO كه هم اكنون قوانينش بازارهاي بيشتر كشور هاي جهان را تحت كنترل دارد،‌ انحصار گرايي در اقتصاد هاي سنتي كشورهاي عقب مانده را تحمل نميكند و دير يا زود و در صورت لزوم با تكيه بر قوه قهريه و تحت عناويني همچون گسترش دموكراسي، اين انحصار ها را در هم ميشكند. انبوه توليدات هنري به خصوص در زمينه موسيقي و سينما نسل جوان كشور هاي جهان سوم را به كلي از روش زندگي نسل هاي گذشته خود جدا مي سازد و جاذبه هاي اقتصادي و فرصت هاي شغلي در مناطق صنعتي دنيا پديده فرار مغزها را تشديد ميكند.
از ديگر سو اين بحران هاي پديد آمده خود به بنياد گرايي و حركت هاي تروريستي دامن ميزند. تظاهرات و راه پيمايي هايي كه هر از گاهي بر عليه جهاني سازي يا تجارت جهاني صورت ميگيرد نشان از وجود مخالفت هاي بسياري با اين روند به خصوص در بين كشور هاي فقيرتر دارد.
ولي فكر ميكنم جهاني سازي محصول يك اراده مشخص نيست كه بتوان جلوي آن سدي كشيد و آن را متوقف كرد. اين پروسه خود نتيجه طبيعي روند رو به رشد اقتصاد و انفجار اطلاعات است. و مخالفت با آن تنها ميتواند كمي آنرا به تاخير اندازد. به جاي مخالفت با آن بايد با آن همراه شد تا گذار از بحران با كمترين هزينه انجام شود.

چهارشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۲

به چند دليل كه مهمترين آنها خرابي كامپيوترشخصي است چند روزي وقفه افتاده در اين بيهودگي
جاي نگراني نيست
برميگردم
!همين