شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۳

كوين اسپيسي در نقش لستر بورنهام در يكي از سكانس هاس آخر فيلم
American Beauty
ميگويد:

گفته اند كه هر روز ،آغازين روز ادامه زندگي شماست . ولي يك استثنا هست و آن هم روز مرگ شماست!

سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۳

هنر مقوله ایست بی کران!
این عکس زیبا را بینید بعد توضیح کنارش را بخوانید تا متوجه منظور من بشوید.


Sun & Snow...
در مسیر اتوبان زندگي هيچوقت به اين تابلو رسيده ايد؟

دوشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۳

لابد تا به حال شما هم ديده ايد وقتی يك دانشجو در دانشگاههای خارج می خواهد مدرك دكترای خود را بگيرد، يك لباس بلند مشكی به تن او می كنند و يك كلاه چهارگوش كه از يك گوشه آن يك منگوله آويزان است بر سر او می گذارند و بعد او لوح فارغ التحصيلی را می خواند. به ماها می گويند اين لباس و كلاه چيست؟ می گوييم اين لباس شيطونك است كه اينها تنشان می كنند! اما به اروپايی يا ژاپنی و يا حتی آمريكايی می گويد اين لباس چيست كه شما تن فارغ التحصيلانتان می كنيد؟ می گويند ما به احترام «آوی سنت» پدر علم جهان اين لباس را به صورت نمادين می پوشيم. آنها به احترام «آوی سنت» كه همان «ابن سينا»ی ماست كه لباس بلند رداگونه می پوشيده، اين لباس را تن دانشمندان خود می كنند. آن كلاه هم نشانه همان دستار است و منگوله آن نمادی از گوشه دستار خراسانی كه ما ايرانی ها در قديم از گوشه دستار آويزان می كرديم و به دوش می انداختيم. در اروپا و آمریكا علامت يك آدم برجسته و دانش آموخته را لباس و كلاه ابن سينا می گذارند، ولی ما خودمان نمی دانيم. باورتان می شود؟!

مهندس ايرج حسابي

جمعه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۳


.
سراب بیستون

پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۳


The hours




سه‌شنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۳

واينجا تهران است صداي قاصدك.
جدايي نسل ها يا
generation gap
پديده ايست آشنا براي جامعه شناسان ، ولي شكاف بين نسل جديد و نسل قبل از ان در جامعه امروز ما، به خصوص در طرز تلقي آن ها از تعريف زندگي و مفاهيم انساني آنچنان متفاوت ديگرگونه است كه به سختي بتوان آن را در چهارچوب تعريف جدايي نسل ها گنجاند.

یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۳

بالای در فروشگاه قفل و کليد با خط درشت نوشته بود:

پيش از سرقت ايمنی کنيد


بيچاره زبان فارسی !
نگاه هاي وقيح زيبايي ها را به پستو ميرانند و زيبايي ها كه پنهان شدند نگاه ها حريص تر ميشوند...

چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۳


C'est la vie! Posted by Hello

آس دل Posted by Hello
اين آشپزباشی آنقدر اندر محاسن سيستم جدید فتوبلاگينگ داد سخن داد تا ما را هم آلوده بازی کرد اينهم اولين برگ بازی به افتخار خود جناب آشپز.
جوك دوبله شده امروز از وبلاگ عيالات متحده:

پير مرد بازنشسته براي پر كردن فرم social security به دفتر مربوط مراجعه كرد و پس از صرف مدت زمان زيادي در نوبت مراجعان بالاخره به مقابل ميز مسئول اموربازنشستگان كه زن جواني بود رسيد.
زن جوان از پيرمرد خواست تا براي تعيين سنش گواهي نامه رانندگي اش را ارايه دهد. پيرمرد با گشتن جيب ها متوجه شد كه كيف پول و كارت هايش را همراه نياورده است. با ناراحتي و نگراني به زن گفت: من فراموش كرده ام كيف پول و مداركم را همراه بياورم. ميروم و بعدا دوباره با گواهينامه رانندگي برميگردم.
زن كه ديد پيرمرد بي نوا مدت زمان زيادي را در نوبت صرف كرده است فكري كرد و گفت: لطفا دكمه هاي پيراهنتان را باز كنيد. پيرمرد دكمه هاي پيراهنش را باز كرد و موهاي سپيد روي سينه اش نمايان شد.
زن گفت اين دسته موي سپيد اثبات ميكند كه سن شما جهت اقدام براي social security بازنشستگان، به قدر كافي بالاست و بلافاصله فرم هاي مربوط را براي پيرمرد پركرد.
پيرمرد همين كه به خانه رسيد ذوق زده تمام آن چه اتفاق افتاده بود را براي همسرش تعريف كرد.
همسرش با دقت به حرف هاي پير مرد گوش كرد سپس به خونسردي گفت: اگر به جای دکمه پيراهن دکمه شلوارت را باز کرده بودی کمک هزینه معلولیت و از کار افتادگی هم به تو میدادند!