دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۵

گوشه هايي از روايت فرهنگ عامه و تكنولوژي!!


بر ديوار ميوه فروشي روي كاغذ سفيد با ماژيك آبي نوشته شده بود:
هندوانه
با گارانتي و خدمات پس از فروش
كيلويي 300 تومان
!!!
***
سايه اين فيل ترينگ هوشمند چند روزي است بر سر سيستم فوتو بلاگينگ بلاگر ميرود و مي آيد . به زودي است كه عباي سياهش را بر سر اين بخش از دنياي اينتر نت هم بكشد.

شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۵

بازی ايران و پرتغال و جنگ های ايران و روس

پس از شکست اول تيم ملی مان در مقابل مکزيک سيل اس ام اس ها و پيام های توهين آميز بود که نثار برخی بازی کنان و مربی تيم ملی می شد. مضمون بسياری از آن ها اهانت های ناموسی از نوع شديدا لمپنی بود.
ظاهرا اين اهانت ها باعث شد تا در بازی دوم در مقابل حريف قدر يعنی پرتغال غيرت بچه های تيم آن چنان به جوش آيد که علی رغم برتری فاحش تيم مقابل در تکنيک بازی و سابقه درخشان فوتبال بازی قابل قبولی ارايه دهند. هرچند که دست آخر نتيجه باخت تيم ما و خروج از ماراتن نفس گير جام جهانی بود.
اما ارتباطش به جنگ های ايران و روس:
در دوره دوم اين جنگ ها در زمان مرحوم عباس ميرزا وليعهد فتحعلی شاه قاجار مردم ايران که ناموس خود را در جنگ های اول بر باد رفته ديدند به فرماندهی عباس ميرزا علی رغم برتری نظامی روسيه چنان رشادتی از خود نشان دادند که در تاريخ مثال زدنی است.گرچه که نتيجه جنگ در نهايت به شکست ايران انجاميد و شهرهای نخجوان و اردوباد نيز از پيکر ايران جا شد.
نتيجه:
ناموس و غيرت و تمام موارد ديگر وابسته به آن از جمله ادبيات توهين آميز ناموسی در رسيدن به پيروزی لازم است ولی کافی نيست
***
لطفا نوشته بالا را جدی نگيريد !
روي در باك گازوييل اتوبوس زهوار دررفته نوشته شده بود:

سلامتي ساقي
...

چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۵

بازار يابی خيابانی

سراشيبي خيابان گاندي را براي رسيدن به مقصدم در خيابان وزرا ميرانم. در جلو من و به فاصله كمي موتور سواري هم مسير با من ميراند.با تسمه پشت موتورش يك كارتن چاي احمد بسته است. به نرمي اورا پشت سر ميگذارم و وارد خيابان وزرا ميشوم. در آينه سمت چپ پيداست .هنوز به فاصله كمي از من ميراند. سرعتش را زياد ميكند و به من ميرسد و اشاره ميكند كه شيشه را پايين بياورم. شيشه را پايين مي آورم . سيه چرده و لاغر است در هياهوي صداي موتور چيزي ميگويد كه نميشنوم. با ايما اشاره حالي اش ميكنم كه نميشنوم!
اين بار بلند تر ميگويد . با احتياط و لبخندي مشكوك:

آبجو مصرف نداري؟قيمت مناسب!

در حالي كه سعي ميكنم تعجبم را پنهان كنم لبخندي ميزنم و ميگويم:

. قربانت الان لازم ندارم.

سرعتش را زياد ميكند و در ميان انبوه اتومبيل ها گم ميشود
...

سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۵

دژ بابك


آزمون اطلاعات عمومي
در متن جاهاي خالي را با كلمات مناسب پر كنيد
!!!
براي ديدن عكس در ابعاد بزرگتر روي آن كليك كنيد