اخيرا توجهم به بنر هاي تبليغاتي BLOGGER در بالاي صفحات وبلاگ جلب شده. بسياري از آنها براي شركت ها يا افرادي تبليغ ميكنند كه به نوعي با ايراني ها سرو كار دارند.
و اين نشان از توجه آنها به افزايش چشم گير تعداد وبلاگ هاي فارسي است. يا اينكه...؟؟
چهارشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۲
شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۲
درحاشيه برگزاري پنجاه و ششمين جشنواره فيلم كن!!
مونيكا بلوچي ( ايتاليايي ) و كيانو ريوز ( كانادايي لبناني الاصل) در پنجاه و ششمين جشنواره فيلم كن . اصل خبر .
خدا آباد كند اين سرزمين هاي اطراف مديترانه را با اين محصولات!
سميرا مخملباف با فيلم 5عصر از ايران در جشنواره شركت دارد. طفلكي اين مردم كشورهاي پيشرفته موندن قسم حضرت عباس ما را قبول كنند يا دم خروس را!
در هيت داوران جشنواره خانم آشيوارا راي ( بالاخره تلفظ درست اسم ايشان را فهميديم) بانوي زيبايي جهان در سال 94 از كشور هند به اتفاق مگ رايان امريكايي ،كارين ويارد فرانسوي ،جيانگ ون چينی؛ اری دو لوکا ايتاليايی؛ ژان روشه فور فرانسوی؛ استيون سودربرگ آمريکايی؛ حضور دارد.بعد از هله بري نوبت ايشان خواهد بود كه در سري فيلم هاي جديد جيمز باند ايفاي نقش كنند تا خداي نكرده ، جناب مامور مخفي ( و البته طرفداران فيلم هايشان ) در ميان لحظات حساس و اكشن فيلم احساس كمبود جنس لطيف نكنند.
پنه لوپه كروز اسپانيولي (متحيرم از سليقه تام كروز كه به جاي نيكول كيدمن با آنهمه زيبايي اين خانم را براي همسري انتخاب كرده) با شركت در فيلم فان فان توليپ ( فيلم افتتاحيه ) در جشنواره حضور دارد.
و در آخر جينالولو بريجيدا ( ملكه زيباي سباء در فيلم سليمان نبي ) كه در دهه 50 و 60 ميلادي با هنر نمايي و زيبايي خيره كننده اش بر پرده سينما، هوش از سر بسيار مردان در سراسردنيا ميبرد در كهن سالي در جشنواره حضور يافت.
_________________________________________________________

مونيكا بلوچي ( ايتاليايي ) و كيانو ريوز ( كانادايي لبناني الاصل) در پنجاه و ششمين جشنواره فيلم كن . اصل خبر .
خدا آباد كند اين سرزمين هاي اطراف مديترانه را با اين محصولات!

سميرا مخملباف با فيلم 5عصر از ايران در جشنواره شركت دارد. طفلكي اين مردم كشورهاي پيشرفته موندن قسم حضرت عباس ما را قبول كنند يا دم خروس را!


در هيت داوران جشنواره خانم آشيوارا راي ( بالاخره تلفظ درست اسم ايشان را فهميديم) بانوي زيبايي جهان در سال 94 از كشور هند به اتفاق مگ رايان امريكايي ،كارين ويارد فرانسوي ،جيانگ ون چينی؛ اری دو لوکا ايتاليايی؛ ژان روشه فور فرانسوی؛ استيون سودربرگ آمريکايی؛ حضور دارد.بعد از هله بري نوبت ايشان خواهد بود كه در سري فيلم هاي جديد جيمز باند ايفاي نقش كنند تا خداي نكرده ، جناب مامور مخفي ( و البته طرفداران فيلم هايشان ) در ميان لحظات حساس و اكشن فيلم احساس كمبود جنس لطيف نكنند.

پنه لوپه كروز اسپانيولي (متحيرم از سليقه تام كروز كه به جاي نيكول كيدمن با آنهمه زيبايي اين خانم را براي همسري انتخاب كرده) با شركت در فيلم فان فان توليپ ( فيلم افتتاحيه ) در جشنواره حضور دارد.

و در آخر جينالولو بريجيدا ( ملكه زيباي سباء در فيلم سليمان نبي ) كه در دهه 50 و 60 ميلادي با هنر نمايي و زيبايي خيره كننده اش بر پرده سينما، هوش از سر بسيار مردان در سراسردنيا ميبرد در كهن سالي در جشنواره حضور يافت.
_________________________________________________________
جمعه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۲
پنجشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۲
در حاشيه
من به ستون حاشيه خبر ها خيلي علاقمندم. خيلي وقتها اصولا خبر اصلي رو نميخوانم و يك راست ميروم سراغ بخش در حاشيه. تو همين ستون است كه معمولا اتفاقات خنده دار و مسخره اي رو راوي يا گزارشگر تعريف ميكند كه جاي ديگر نميتوان مشابه آن ها را پيدا كرد. چشم و ابرو آمدن ها بي اعتنايي ها و تحويل گرفتن هاي مشكوك . دعوا ها و مشاجرات . طرز صحبت و لباس پوشيدن و نگاه كردن نشستن برخاستن دست دادن و... آدمهاي مهم. ايرادات سيستم هاي صوتي گرمايش يا سرمايش. كمبود فضاي ايستادن يا نشستن . نامناسب بودن نور .حضور يا عدم حضور آدم هاي خاص ، رفتار غير عادي و عجيب آدم ها و... نكات ظريفي هستند كه از ديد چشمان كنجكاو گزارشگران و خبرنگاران دور نميماند و خواندنشان خالي از لطف نيست.
در هفته اي كه به پايانش نزديك ميشويم يكي از خبر هاي هنري برگزاري كنسرت سيمين غانم ويژه بانوان بود. البته اظهر من الشمس است كه اينجانب ( و ساير هم جنسان محترم) به علت تبعيض جنسي از ديدن كنسرت محروم بوديم پس بايد به امور حاشيه اي و تعاريف و نقل و حديث هاي بانوان و دوشيزگان بسنده كنيم. ياد داشت زير از همان اتفاقات در حاشيه است:
روز يكشنبه به عللي ( علتش زياد مهم نيست!) دقايقي مانده به زمان پايان كنسرت مقابل درب خروجي سالن بودم. ( ساعت حدود 22:45 ) رانندگان تاكسي و تاكسي تلفني خيابان مقابل تالار وحدت را پاركينگ اختصاصي خود دانسته و دوبله و دوبله پلاس پارك كرده بودند. والبته شركت كنندگان در كنسرت هم فقط در باغچه ميان بلوار اتومبيل پارك نكرده بودند!آنهم چون اتومبيل هايشان فاقد ديفرانسيل جلو بود. درست در مقابل درب خروجي دو پسر بچه 8 يا 9 ساله با آكاردئون و ضرب به حالت زانو زده روي كف پياده رو دست به ساز آماده بودند تا به محض خروج بانوان از سالن شروع به نوازش ( فكر بد نكنيد منظور نواختن ساز است) كنند.من هم كه در اين موارد شم سوژه يابي ام گل ميكند جايي مناسب و استراتژيك به فاصله چند متر پشت سر آنها به تماشا ايستادم . درب باز شد نخست تك و توك و بعد سيل جمعيت بانوان از درب خارج ميشدند( راستش تا به حال چنين سيل جماعت نسوان آنهم از نوع جينگيل مستان را يكجا نديده بودم). همزمان دو كودك دوئت خود را با ترانه معروف نسترن آغاز كردند. بانوان و دوشيزگان هم كه پس از دو ساعت تماشاي كنسرت زنانه يحتمل قر در كمر خشكيده و موزيك زده بودند با ديدن آنها شروع كردند به قربان صدقه رفتن و دست نوازش به سر و گوش كشيدن بچه ها . و در اين ميان كيف ها بود كه در شلوغي و همهمه باز ميشد و اسكناسهاي سبز و قرمز درون جعبه مقابل بچه ها جمع ميشد. عباراتي از قبيل ( وايييي ببين چقدر نازن اين دوتا) و (آخييي يه كنسرت ديگم اينجا هست) و( طفلكيا) ( آخييي حيوونيا) به كرات شنيده ميشد. به علت توقف بانوان در مقابل در براي ديدن هنر نمايي دو كودك ازحام ايجاد شده بود. تقريبا 100 نفر خانم دور دو كودك جمع شده بودند. بچه ها هم كه بازار را گرم ميديدند با شور و هيجان بيشتري به نواختن ادامه ميدادند كه ناگهان خانمي دل از كفش رفت و شروع به هنرنمايي از نوع حركات موزون كرد و ديگران هم كه انگار منتظر بودند با كف و سوت و همخواني به همراهي پرداختند. چند ثانيه اي بعد نگهبان مقابل درب خود را به ميان جماعت خانم ها انداخت تا از ادامه برنامه بي ناموسي! جلوگيري كند. كه همان خانم با عشوه گفت: ( با لحن خانم هاي هنرپيشه فيلم فارسي) آقا ...چيكار دارين اينجا همه خانومن، نامحرم نداريم اشكالي نداره كه. ( ما هم كه بوق بوديم البته) . خلاصه نگهبان بيچاره كه از يك طرف ميترسيد مورد مواخذه بالا دستانش قرار گيرد از طرفي ته دلش نميخواست خلاف ميل عليا مخدرات عمل كند مانده بود در ميان آن انبوه جمعيت بانوان چه كند. كه بچه ها دوباره شروع به نواختن و خواندن ترانه معروف نسترن كردند. و اينبار خانم ها كمي از غلظت حركات موزون كم كرده به كف زدن و دم گرفتن با بچه ها اكتفا كردند. تا حدود 10 دقيقه بعد كه من محل را ترك كردم برنامه ادامه داشت.
من به ستون حاشيه خبر ها خيلي علاقمندم. خيلي وقتها اصولا خبر اصلي رو نميخوانم و يك راست ميروم سراغ بخش در حاشيه. تو همين ستون است كه معمولا اتفاقات خنده دار و مسخره اي رو راوي يا گزارشگر تعريف ميكند كه جاي ديگر نميتوان مشابه آن ها را پيدا كرد. چشم و ابرو آمدن ها بي اعتنايي ها و تحويل گرفتن هاي مشكوك . دعوا ها و مشاجرات . طرز صحبت و لباس پوشيدن و نگاه كردن نشستن برخاستن دست دادن و... آدمهاي مهم. ايرادات سيستم هاي صوتي گرمايش يا سرمايش. كمبود فضاي ايستادن يا نشستن . نامناسب بودن نور .حضور يا عدم حضور آدم هاي خاص ، رفتار غير عادي و عجيب آدم ها و... نكات ظريفي هستند كه از ديد چشمان كنجكاو گزارشگران و خبرنگاران دور نميماند و خواندنشان خالي از لطف نيست.
در هفته اي كه به پايانش نزديك ميشويم يكي از خبر هاي هنري برگزاري كنسرت سيمين غانم ويژه بانوان بود. البته اظهر من الشمس است كه اينجانب ( و ساير هم جنسان محترم) به علت تبعيض جنسي از ديدن كنسرت محروم بوديم پس بايد به امور حاشيه اي و تعاريف و نقل و حديث هاي بانوان و دوشيزگان بسنده كنيم. ياد داشت زير از همان اتفاقات در حاشيه است:
روز يكشنبه به عللي ( علتش زياد مهم نيست!) دقايقي مانده به زمان پايان كنسرت مقابل درب خروجي سالن بودم. ( ساعت حدود 22:45 ) رانندگان تاكسي و تاكسي تلفني خيابان مقابل تالار وحدت را پاركينگ اختصاصي خود دانسته و دوبله و دوبله پلاس پارك كرده بودند. والبته شركت كنندگان در كنسرت هم فقط در باغچه ميان بلوار اتومبيل پارك نكرده بودند!آنهم چون اتومبيل هايشان فاقد ديفرانسيل جلو بود. درست در مقابل درب خروجي دو پسر بچه 8 يا 9 ساله با آكاردئون و ضرب به حالت زانو زده روي كف پياده رو دست به ساز آماده بودند تا به محض خروج بانوان از سالن شروع به نوازش ( فكر بد نكنيد منظور نواختن ساز است) كنند.من هم كه در اين موارد شم سوژه يابي ام گل ميكند جايي مناسب و استراتژيك به فاصله چند متر پشت سر آنها به تماشا ايستادم . درب باز شد نخست تك و توك و بعد سيل جمعيت بانوان از درب خارج ميشدند( راستش تا به حال چنين سيل جماعت نسوان آنهم از نوع جينگيل مستان را يكجا نديده بودم). همزمان دو كودك دوئت خود را با ترانه معروف نسترن آغاز كردند. بانوان و دوشيزگان هم كه پس از دو ساعت تماشاي كنسرت زنانه يحتمل قر در كمر خشكيده و موزيك زده بودند با ديدن آنها شروع كردند به قربان صدقه رفتن و دست نوازش به سر و گوش كشيدن بچه ها . و در اين ميان كيف ها بود كه در شلوغي و همهمه باز ميشد و اسكناسهاي سبز و قرمز درون جعبه مقابل بچه ها جمع ميشد. عباراتي از قبيل ( وايييي ببين چقدر نازن اين دوتا) و (آخييي يه كنسرت ديگم اينجا هست) و( طفلكيا) ( آخييي حيوونيا) به كرات شنيده ميشد. به علت توقف بانوان در مقابل در براي ديدن هنر نمايي دو كودك ازحام ايجاد شده بود. تقريبا 100 نفر خانم دور دو كودك جمع شده بودند. بچه ها هم كه بازار را گرم ميديدند با شور و هيجان بيشتري به نواختن ادامه ميدادند كه ناگهان خانمي دل از كفش رفت و شروع به هنرنمايي از نوع حركات موزون كرد و ديگران هم كه انگار منتظر بودند با كف و سوت و همخواني به همراهي پرداختند. چند ثانيه اي بعد نگهبان مقابل درب خود را به ميان جماعت خانم ها انداخت تا از ادامه برنامه بي ناموسي! جلوگيري كند. كه همان خانم با عشوه گفت: ( با لحن خانم هاي هنرپيشه فيلم فارسي) آقا ...چيكار دارين اينجا همه خانومن، نامحرم نداريم اشكالي نداره كه. ( ما هم كه بوق بوديم البته) . خلاصه نگهبان بيچاره كه از يك طرف ميترسيد مورد مواخذه بالا دستانش قرار گيرد از طرفي ته دلش نميخواست خلاف ميل عليا مخدرات عمل كند مانده بود در ميان آن انبوه جمعيت بانوان چه كند. كه بچه ها دوباره شروع به نواختن و خواندن ترانه معروف نسترن كردند. و اينبار خانم ها كمي از غلظت حركات موزون كم كرده به كف زدن و دم گرفتن با بچه ها اكتفا كردند. تا حدود 10 دقيقه بعد كه من محل را ترك كردم برنامه ادامه داشت.
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۲
سهشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۲
توضيح واضحات!
در راستاي پيشگيري از گسترش شايعات و جهت رد تئوري هاي زدن به پياده رو ، خوش خوشان و همچنين حفظ آرامش و كمك به محرومين و مبارزه با افزايش جمعيت و آلودگي هوا همچنين همكاري با مهرام براي پروژه معروف هيچي نگم و ...پادداشت قبلي به Recycle BIN انتقال يافت تا بعد از بازيافت از اجزايش مجددا براي تهيه اقلامي مانند دمپايي پلاستيكي، كيسه زباله، جعبه شيريني ...استفاده شود!!.*
__________________________________________________________________________________
*دوستاني كه از موضوع سر در نمي آورند سلول هاي خاكستري مغزشان را به زحمت نيندازند چون موضوع بي اهميت تر از اين حرف هاست.( مترجم)
در راستاي پيشگيري از گسترش شايعات و جهت رد تئوري هاي زدن به پياده رو ، خوش خوشان و همچنين حفظ آرامش و كمك به محرومين و مبارزه با افزايش جمعيت و آلودگي هوا همچنين همكاري با مهرام براي پروژه معروف هيچي نگم و ...پادداشت قبلي به Recycle BIN انتقال يافت تا بعد از بازيافت از اجزايش مجددا براي تهيه اقلامي مانند دمپايي پلاستيكي، كيسه زباله، جعبه شيريني ...استفاده شود!!.*
__________________________________________________________________________________
*دوستاني كه از موضوع سر در نمي آورند سلول هاي خاكستري مغزشان را به زحمت نيندازند چون موضوع بي اهميت تر از اين حرف هاست.( مترجم)
یکشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۲
شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۲
اشتراک در:
پستها (Atom)