سه‌شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۴

در آفتاب ميانه روزي از خرداد ماه در محوطه چمن كاري ميدان آزادي عكاس دور گرد پير درحاليكه عرق پيشانيش را با دستمال چرك دور گردنش پاك ميكند جوان شهرستاني را راهنمايي ميكند تا براي عكاسي ژست بگيرد.
دو يا سه بار عكس ميگيرد .فارسي را با لهجه شيرين آذري در آميخته و در بين كارش مدام به جوان ياد آوري ميكند كه رو به آفتاب بايستد

براي آخرين عكس جوان را روي سكويي در محوطه چمن مينشاند و به او ميگويد:
دستاتو بگير رو به آسمون از خدا بخواه بگو خدايا منو از اين تهروون نجات بده
و جوان كه مبهوت ژست دعا به خود گرفت عكاس پير آذري دكمه شاتر را فشرد...
***

هیچ نظری موجود نیست: