دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۵

يك داستان آموزنده

يك كارمند پست كه مسئول بررسي نامه هاي داراي آدرس ناقص بود درميان انبوه نامه ها چشمش به نامه اي افتاد كه با خط لرزان در محل گيرنده آن نوشته شده بود( نامه اي به خدا)كار مند پس از كمي كشمكش با خود از روي كنجكاوي نامه را باز كرد
متن نامه اين چنين بود:

اي خداي مهربان
من پيرزني 83 ساله هستم . ديروز كيف پول من را كه 100 دلار درون آن بود از من دزديدند.
آن 100 دلار تمام دارايي من تا آخر اين ماه بود . هفته آينده عيد است و من دونفر از دوستانم را دعوت كرده ام. بدون پول من نميتوانم از آنها پذيرايي كنم و كسي را هم ندارم كه به من پولي قرض بدهد.
اي خداي مهربان تو تنها اميد من هستي به من كمك كن.
كارمند پست كه تحت تاثير قرار گرفته بود نامه را به همكارانش نشان داد و با كمك آنها 96 دلار براي پيرزن جمع آوري كرد و پول را به آدرس او پست كرد.
تعطيلات كريسمس و سال نو به اتمام رسيد و چندي بعد دوباره نامه اي به اداره پست رسيد به نام گيرنده خداي مهربان
همه همكاران جمع شدند تا نامه را بخوانند.مضمون نامه چنين بود:
اي خداي مهربان
نميدانم چطور بابت اين لطف شكر گزار باشم. با پولي كه تو فرستادي توانستم ميهماني خوبي ترتيب دهم و دركنار دوستانم درروز عيد لحظات خوشي را بگذرانم. براي آنها تعريف كردم كه چه هديه خوبي از تو گرفتم.البته 4 دلار آن كم بود كه مطمئن هستم كارمندان پست آن را برداشته اند!
***
نتيجه اخلاقي
نامه ديگران رو باز نكنيد
نتيجه اقتصادي
در حساب و كتاب دقيق باشيد تا موجب بد گماني نشويد
نتيجه انحرافي
حواستان باشد اسكناسي كه ميبخشيد گوشه داشته باشد و ترجيحا تا نخورده باشد!
***
منبع: نامعلوم با اندكي تصرف و تلخيص

هیچ نظری موجود نیست: