سه‌شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۱

زماني كه گريه ميكني و كسي نيست اشكهايت را ببيند.
يا درد ميكشي و كسي نيست درد كشيدنت را ببيند.
يا خوشحالي و كسي نيست خنده هايت را ببيند.
يا پريشاني . كسي نيست پريشانيت را ببيند.

چه ميكني؟
صبر ميكني ؟
از خانه بيرون ميزني؟
حست را روي كاغذ ميريزي؟
يا گوشي تلفن را بر ميداري و شماره يك دوست را ميگيري؟




هیچ نظری موجود نیست: