یکشنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۱

دوست عزيزم علي در وبلاگ گنگ خوابديده مطلب بسيار جالبي در مورد مقايسه ارتباط فرديت و سيستم در دو مدل ژاپني و ايراني نوشته است. پس از خواندن آن، شما را دعوت ميكنم اين يادداشت كوتاه را نيز در ادامه موضوع بخوانيد:

موضوعي را كه در مورد سيستم هاي پيچيده با اعضاي ساده در ياداشت علي شوريده خوانديد، در برخورد هاي شغلي بارها شاهد بوده ام .با يك تمثيل مكانيكي ميتوان گفت: ژاپني ها از لحاظ فردي پيچ و مهره هاي ساده از يك موتور بسيار عظيم و پيچيده هستند كه به خوبي در جاي خود محكم شده اند. فكر ميكنم اين امر به صورت كلي، پيشرفت سيستم را تضمين ميكند ولي از ديدگاه فردي آدم هايي يك بعدي بار مياورد.اين آدم ها وقتي در زندگي هاي شخصي و خانوادگي دچار مشكلاتي ميشوند كه حل آن نياز به درايت تيزهوشي و انديشه اي متفاوت از آنچه سيستم در وجودشان نهادينه كرده دارد، از حل آن باز ميمانند. به شدت وابسته به نظم موجود در سيستم ميشوند و به آن عادت ميكنند. و اصولا در برخورد با هر عاملي نا هماهنگ با سيستم فاقد كار آيي ميشوند. درست بر عكس ما ايراني ها كه اصولا با رفتار هاي سيستماتيك بيگانه ايم و در زندگي مدام در پي حل مشكلاتمان از راه هاي گوناگون و عمدتا خارج از سيستم هستيم.
در مجموع فكر ميكنم سيستم هاي اقتصادي اجتماعي ساير كشور هاي صنعتي ( عمدتا اروپايي-آمريكايي ) كمي بيشتر جنبه اعتدال را پيش ميگيرند. يعني فرديت فرد را كمتر فداي پيشرفت سيستم ميكنند. به اين ترتيب آدم هاي دست پرورده اين گونه جوامع قادر خواهند بود در زمان بروز بحران ها و مشكلات بهتر و سريع تر گزينه مناسب را انتخاب كنند و خود را با شرايط جديد تطبيق دهند.

هیچ نظری موجود نیست: