سوال : آيا روش ايجاد دموكراسي در عراق يا هر سرزمين ديكتاتوري زده ديگري ، انتقال آن است يا پديد آوردن زمينه بروز آن؟ اگر گزينه دوم را صحيح بدانيم ، پرسش بعدي اين است كه :آيا اين جنگ ميتواند اين زمينه و بستر مناسب را ايجاد كند؟ به هر حال به نظر من آمريكا براي اينكه نظم مطلوب خود را در جهان مستقر كند ، براي هريك از كشورها نسخه مخصوصي در نظر گرفته. اين نسخه براي عراق و افغانستان حمله نظامي است ولي براي ساير كشورها ميتواند روشهاي متفاوتي باشد.
نبايد از نظر دور داشت كه همين كشورهايي كه امروزه به عنوان پايگاه هاي تروريسم و موانع گسترش دموكراسي در جهان مطرح ميشوند ، پيش از فروپاشي شوروي به عنوان سنگر ها و خاكريز هاي اصلي امريكا در برابر پيشروي نيروهاي شوروي در ميان كشور هاي جهان سوم و به ويژه خاورميانه بودند. و از همين محل افرادي چون بن لادن و حكومت هايي مثل رژيم صدام، با كمك و همراهي امريكا و ساير متحدانش مسلح و تجهيز ميشدند.
پس از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد امريكاي بي رقيب نه تنها دليلي براي حضور اين نيروهاي تروريستي نميديد بلكه حضورشان را مانعي بر سر گسترش نظم و سلطه مورد نياز خود در جهان ميدانست و واقعه 11 سپتامبر بهانه مناسبي بود تا دولت امريكا بتواند با حضور نظامي د ر خاورميانه ريشه هاي بي ثباتي و عوامل اصلي حركت هاي تروريستي را بخشكاند و در آمد هاي نفتي كه از راه هاي مخفي صرف فعاليت هاي تروريستي ميشد را در اختيار حكومت هاي جديد متحد خويش قرار دهد تا در جهت گسترش اقتصاد مطلوب امريكا به كار گرفته شود.
هابز- فيلسوف و نويسنده انگليسي- ميگويد : سه عامل باعث منازعه انسان ها مي شود: رقابت بر سر منابع محدود براي تملك، بي اعتمادي انسان ها نسبت به يكديگر، و بالاخره عشق و علاقه وافر به جلال و شكوه وقدرت. وي تصريح مي كند كه تا اين عوامل وجود دارد ترس و نزاع (جنگ) از ميان نخواهد رفت و در چنين محيطي همه چيز نامطمئن است. تا بي اعتمادي نسبت به ديگران در زندگاني روزمره وجود داشته باشد بيم و خطر نزاع هم ادامه خواهد داشت. پيشرفت هاي مادي و ساختن شهرهاي قشنگ طبيعت انسان را تغيير نمي دهد. متمدن ترين كشور اگر بر كشور ديگر پيروز شود نسبت به مغلوب رفتاري وحشيانه خواهد داشت.
هابز نوشته است كه در غياب يك قانون بين المللي داراي ضمانت اجرايي استوار و اطمينان بخش، كشورهاي ضعيف شكار قوي ترها مي شوند. اتفاقات اخير با تقريب بسيار خوبي نظرات وي را تاييد ميكند. نقش ضعيف سازمان ملل نيز گوياي خلاء قانون بين المللي قوي و با ضمانت اجرايي بالا براي جلوگيري از شكار شدن كشور هاي ضعيف توسط قوي تر هاست و فكر ميكنم تا اوضاع اينگونه است و عوامل سه گانه هابز وجود دارد، متاسفانه سايه جنگ علي رغم تمام مخالفت ها شعارها و تظاهرات بر سر مردم كشور هاي ضعيف مستدام خواهد بود.
یکشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر