یکشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۲

شب زايش مهر از دل تاريكي




و در پس اين شب ، دي مي آيد
و جالب اينجاست كه كلمه دي در زبان انگليسي و با اندك تغييري در زبان آلماني به معناي روز است!
***
نتيجه جستجو در اشعار حافظ با كليد كلمه يلدا شعر زير بود:


بر سر آنم که گر ز دست برآيد
دست به کاري زنم که غصه سر آيد

خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد

صحبت حکام ظلمت شب يلداست
نور ز خورشيد جوي بو که برآيد

بر در ارباب بي‌مروت دنيا
چند نشيني که خواجه کي به درآيد

ترک گدايي مکن که گنج بيابي
از نظر ره روي که در گذر آيد

صالح و طالح متاع خويش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آيد

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آيد

غفلت حافظ در اين سراچه عجب نيست
هر که به ميخانه رفت بي‌خبر آيد

هیچ نظری موجود نیست: