با محروم ساختن افراد در يك سيستم بسته از اولين و بديهي ترين حقوق خود و بازگرداندن بخشي از آن حقوق به عنوان پاداش در ازاي خوش خدمتي يا سرسپردگي، گردانندگان سيستم به نازل ترين بها و كمترين زحمت، كنترل خويش را بر سيستمي حفظ ميكنند كه افراد آن در اثر همين محروميت دايمي دچار تخريب شخصيت و پايين بودن سطح عزت نفس عمومي هستند. خواسته هاي آنان در حد نياز هاي اوليه زندگي پايين آمده و سر سپردگي تملق و چاپلوسي سران سيستم را تنها رمز بقا ميدانند. كليد ادامه اين وضعيت جلوگيري از جريان اطلاعات از بيرون سيستم بسته به داخل است. چنين سيستمي با توجه به ماهيت بسته خود فاقد پويايي و بالندگي است زيرا افراد و اجزاي داخل آن براي سقف هاي پرواز بلند نه تنها تشويق نميشوند بلكه به شدت از آن منع ميگردند. سيستمي كه دچار ركود و عدم پويايي است ، دير يا زود محكوم به زوال است.
یکشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر