یکشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۱



تعارف و رو دربايستی از ویژگی های بارز فرهنگ ايرانيست وگاه مرزهای آن با دورويی و ريا بسيار نامشخص است.
ما معمولا در رفتار و گفتار سعی در پوشاندن عيوب و نواقص خود و آنچه مربوط به خود است داريم. هنگام گفتگو سعی ميکنيم در جهت رعايت موارد فوق سخنانمان را پيرايش کنيم . درست به همين دليل بسياری ازجملاتی که بر لب ميرانيم لزوما آنچيزی نيست که از دلمان بر خواسته است.
در آغاز رواج وبلاگ نويسی فارسی شايد گريز از همين خصيصه ها بود که باعث شد نوشته هايی که در معيار های کلاسيک ادبيات فارسی جايگاهی نداشتند به شدت مورد توجه خوانندگان قرار گيرند. نويسندگان این نوشته ها از آنجا که ناشناخته بودندبه راحتی واقعيت وجودی خود را به صورت برهنه در معرض ديد خوانندگان قرار ميدادند . در اين ميان گاه مرز های مگو و شرم و احتياط هايی که در محيط حقيقی جامعه ما به سختی رعايت ميشوند توسط نويسنده ناديده گرفته ميشد. برای همين نوشته کاملا طبيعی و غير تصنعی بود.
با گسترش ارتباطات بين وبلاگ نویس های متقدم ( نسل اول وبلگ نويس های فارسی زبان) و ملاقات های حضوری و خارج شدن آدم ها از محاق به نظر من از سادگی و بی پيرایگی نوشته ها کاسته شد. نويسنده وبلاگ دیگر آدم ناشناخته ای نبود. نصب کنتور و پنجره های نظر خواهی در کنار رشد فزاينده کميتی وبلاگها، وبلاگنويس ها را در بند تعداد کليک اسير کرد. دیگر نويسنده نميتوانست آنچه ميخواست دل تنگش بگويد. چرا که خواه نا خواه هر روز تعدد مراجعین به وبلاگش برايش اهميت بيشتری ميافت. فکرميکنم همين امر کمی با اصل وبلاگ نویسی که همان آزاد نويسی است مغاير است. سانسور، تنها مانع آزاد نويسی نيست. گاه نويسنده در بند آمار خواننده از آزاد نويسی محروم ميشود.
به هر حال اکنون يک سال از تولد وبلاگ نویسی فارسی ميگذرد و اين پديده نو هر روز شاهد تغييرات بيشتريست. شايد چند سال ديگر شاهد نامگذاری سبک جديدی از نوشتار فارسی به صورت رسمی باشيم. سبک وبلاگی.
پ.ن
قصد من ارزشيابی هيچ وبلاگ خاصی نيست. بحث کاملا کلی است.

هیچ نظری موجود نیست: