پنجشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۳

خاور ميانه - دموكراسي ؟

در زماني كه حكومت شوروي مست قدرت نظامي ارتش آهنين خود بود، سردمداران كرملين بي توجه به تئوري هاي پايه اي تئوريسين هاي چپ راه ميان بري براي نهادينه شدن سوسياليسم در يك جامعه پيش نهاد دادند. آنان كه حوصله نداشتند تا گذشت زمان بر طبق تئوري هاي معروف جوامع را به سوي سوسياليسم پيش برد مسير ميان بر تكيه بر قدرت نظامي را انتخاب كردند. بر اساس همين نظر در دهه هشتاد ميلادي ارتش سرخ، افغانستان را كه جامعه اي سنتي/عشيره اي بود به اشغال در آورد.
نهادينه بودن افكار و عقايد سنتي در جامعه اي كه اكثريت مردمش در روستا ها زندگي ميكردند و نيز برتري مطلق نظام هاي قومي قبيله اي بر قوانين مدرن به همراه حمايت امريكا از نيرو هاي مرتجع ، نيروهاي شوروي را وادار به عقب نشيني كرد. و در پس اين عقب نشيني مردم افغانستان تلخ ترين روزهاي تاريخ شان را تجربه كردند.

امروز و پس گذشت بيش از يك دهه از فرو پاشي ديوار هاي آهنين شوروي و خاتمه جنگ سرد،‌ نسل جديد محافظه كاران امريكا كمابيش به همان روش كرملين نشينان سابق ، راه ميان بري براي نهادينه كردن دموكراسي در خاور ميانه- زادگاه بنيادگرايي اسلامي – در پيش گرفته اند. نهال دموكراسي در منطقه اي از دنيا در حال كاشته شدن است كه حاكمانش هيچ گاه به غير از خشونت و زور روشي براي حكومت بر مردمش نداشته اند.و فرهنگ پدر سالارانه و آمرانه در كوچك ترين نهاد هاي اين جوامع – خانواده - حاكم است.

در عراق كه قرار است ويترين دموكراسي در بين كشور هاي خاور ميانه باشد، اكنون امنيت كه حياتي ترين پيش نياز براي حضور دموكراسي است نيم بند و شكننده است. نيرو هاي تند رو و بنياد گرايان سني و شيعه كه نميخواهند آرامش و پيشرفت عراق باعث ايجاد انگيزه در مردم ساير كشور هاي خاور ميانه براي پذيرش دموكراسي گردد، همواره بر نا امني بيشتر عراق دامن ميزنند و تقصير ايجاد اين نا امني را بر گردن نيروهاي خارجي مي اندازند و خروج آنان را از در شعار هايشان خواستارند. حال آنكه تجربه افغانستان پس از خروج شوروي پيش بيني اوضاع به هم ريخته عراق بدون حضور نيروهاي خارجي را آسان ميسازد.

علي رغم تفاوت هايي كه بين مردم كشور هاي مختلف خاورميانه وجود دارد،‌ پايين بودن سرانه مطالعه كتاب و نازك بودن لايه روشنفكري اين جوامع نسبت به ساير اقشار در بين همه آن ها كما بيش مشترك است. درآمد حاصل از نفت در برخي از آن ها باعث تغييرات بسياري در سطح زندگي مردم شده ، با اين حال فرهنگ سنتي كه در آن قوم و قبيله و عشيره مهم تر از توانايي هاي فردي است هم چنان غالب است. اين تفكرات سنتي آنچنان ريشه دار است كه بسياري از مردمان اين خطه پر آشوب دنيا، حتي پس از مهاجرت و سال ها زندگي در كشور هاي پيشرفته امريكا و اروپا به آن ها وفادار ميمانند.

امروز در سال هاي نخستين قرن 21 ابر قدرت روز دنيا براي ايجاد امنيتي كه نظام سرمايه داري محتاج آن است نسخه دموكراسي وارداتي را براي خاورميانه پرآشوب سنتي كه زادگاه اصولگرايي است پيچيده. براي جوامعي كه سنتشان داراي مغايرت هاي ريشه اي با دموكراسي است

هیچ نظری موجود نیست: