سلام . تلخون هستم .
كتاب طوقي يادتان هست ؟ من در لحظه لحظه كودكي ام گير كرده ام انگار .
مرا ببخشيد ، مثل آدم بزرگ ها شعر هاي بزرگانه قشنگ و پر معني نمي دانم . شايد هم نمي خوانم. تلخون جايي در كودكي اش مانده ، گاهي از آن جا براي شما حرف مي زند .
اين براي پارسا است كه رفت و پنجره اش را بست .
طوقي كوچولو آواز مي خوند
ساز كه نداشت ، بي ساز مي خوند ........
........
طوقي كوچولو آواز بخون
ساز نداري ؟ بي ساز بخون
قشنگ تر ، قشنگ تر ، قشنگ تر از هميشه
كار كه تموم نمي شه ؟
.............
مي شه ؟
روزگارت خوش اگر دنيايي كه در آن دم مي زني بگذارد
تلخون
شنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر