شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۱

نفع شخصي- نفع جمعي
در مورد زندگي مورچگان در جايي خواندم، وقتي كه مورچگان يك طعمه بزرگ مثلا يك سوسك مرده بسيار بزرگ (‌به نسبت يك مورچه ) را پيدا ميكنند، همگي با هم به سمت آن هجوم برده و هريك گوشه اي از آن را با آرواره هاي خود گرفته و شكل غريزي به سمت خود ميكشند. بسته به موقعيت مكاني هريك از مورچه ها، اين جهت ممكن است مخالف، عمود،‌ يا موافق جهت لانه باشد. ولي در نهايت برآيند اين نيروهاي اعمال شده به سمت لانه خواهد بود و طعمه با سرعت نسبتا كمي به آن سمت حركت ميكند. در اينحال بسياري از مورچه ها ( كه در جهات مخالف لانه، طعمه را به سمت خود ميكشند)، با دست و پا زدن خود، ديگران را خسته ميكنند و مانع سرعت گرفتن حركت ميشوند.
بسياري از پروژه ها و فعاليت هاي ما كه ماهيت گروهي دارند، كمابيش مثال بالا را در ذهن متبادر ميسازد. هريك از افراد تنها در ظاهر همه ادعا ميكنند كه كوشش آنها در مسير رسيدن به اهداف جمعي پروژه است در حاليكه در حقيقت اكثرا سعي در رسيدن به هدف شخصي خود دارند. اين امر تا حدي طبيعي است. و مديريت صحيح با درايت و دور انديشي ميتواند اين احساسات منفعت طلبانه افراد را در جهتي همسو با اهداف جمع به كار گيرد. ولي در وضعيتي كه مديريت، نا كارآمد و يا نا لايق، و منفعت طلبي افراد نيز بيشتر ازحد معمول وغير قابل كنترل باشد، اين امر امكانپذير نيست. در اينحال بار يا به مقصد نميرسد يا آنقدر دير ميرسد كه كار از كار گذشته است! انبوهي از پروژه هاي عمراني نيمه رها شده و يا زيان ده مثالي بر اين گفته هستند.

هیچ نظری موجود نیست: