سه‌شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۲

اين دوست من - تيوا-به تازگي سري درس هايي در مديريت مدرن در وبلاگش شروع كرده كه خواندني است.
به ويژه مثال ها و نتيجه گيري هايش!!
---------------------------------------------
درس هاي جديد در مديريت:


مثال 1:
كلاغي تمام روز بر بالاي درختي مي نشست بي اونكه كاري انجام بده.خرگوش كوچكي كلاغ رو ديد و ازش پرسيد " آيا من هم مي تونم مثل تو تمام روز رو بشينم و كاري انجام ندم؟"
كلاغ جواب داد " البته ، چرا كه نه "
خرگوش روي زمين درست زير كلاغ نشست و استراحت كرد.
ناگهان سرو كله روباهي پيدا شد ، جستي زد، خرگوش رو گرفت و اون رو خورد.

درس مديريت:براي اونكه بنشينيد و هيچ كاري انجام ندهيد بايد خيلي خيلي بالا بنشينيد.
------------
مثال 2:
بوقلمون و گاوي با هم حرف مي زدند. بوقلمون آهي كشيد و گفت " كاش مي تونستم به بالاي درخت برم اما افسوس كه انرژي كافي براي اينكار ندارم" گاو به بوقلمون گفت : " بسيار خوب ، چرا يه كم از مدفوع من نمي خوري ؟" و ادامه داد " اونها پر از مواد مقوي هستن "
بوقلمون يه گاز زد و ديد واقعا انرژي لازم براي پريدن به اولين شاخه درخت رو پيدا كرده . فرداي اون روز بعداز خوردن مقدار بيشتري كود به شاخه دوم رسيد و سرانجام بعد از چهار روز با افتخار و غرور به بالاي درخت رسيد.
خيلي زود يك مزرعه دار با ديدن بوقلمون بالاي درخت اونو نشونه گرفت و بهش شليك كرد.

درس مديريت : Bullshit ممكنه شما رو بالا بكشه اما نمي تونه اونجا نگهتون داره.
-------------
درس هايي از مديريت مدرن:


(يك توضيح در مورد اين سري از دروس مديريت مدرن لازمه بدم كه تا حالا دو درس از اين سري درس ها در خاك ارائه شده. باور كنيد من آدم مودبي هستم! ولي چاره چيه كه در مديريت مدرن عنصر " گه " نقش بسيار اساسي و مهمي را ايفا مي كند. بنا بر اين خواهشمندم اينجانب را سرزنش نفرماييد كه چرا در وب لاگ پاستوريزه ، استريليزه و هموژنيزه خاك چنين الفاظ ركيك و وقيحانه اي به كار برده ميشه . مسلما اهداف آموزشي و قربه الي اللهي به ما اجازه ميده كه كمي گه كاري كنيم!)
مثال 3:
پرنده كوچكي در فصل زمستان به سمت جنوب در حال كوچ و پرواز بود.هوا بسيار سرد بود، پرنده كوچك از سرما يخ زد و روي زمين مزرعه بزرگي افتاد.گاوي كه آن اطراف بود نزديك پرنده آمد و روي او پهن ريخت ، طوريكه پرنده كوچك زير پهن ها قرار گرفت. پرنده احساس گرم شدن كرد و گرماي پهن،يخ او را آب كرد. پرنده كه جاي گرمي پيدا كرده بود با خوشحالي شروع كرد به خواندن .گربه اي كه از آن اطراف مي گذشت صداي آواز پرنده را شنيد و با تعقيب صدا ، پرنده را زير كپه پهن پيدا كرد ، گربه جستي زد و پرنده را شكار كرد و خورد.
درس هاي مديريتي:
هر كس كه روي شما ريد دشمن شما نيست!
هر كس كه شما را از گه در آورد دوست شما نيست!
و موقعيكه گه سرتا پاتونو فرا گرفته بهتره دهنتون رو ببنديد!

با عرض پوزش مجدد

هیچ نظری موجود نیست: