یکشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۲

زمان ساعت 17:30 شنبه 25 بهمن
مكان خيابان ميرزاي شيرازي كمي پايين تر از تقاطع تخت طاووس

فروشگاه اول:
علي رغم اينكه در ويترين نشان زيادي از قلبهاي چاق و تپل و قرمز رنگ ديده نميشود(‌لابد جهت رعايت موارد ايمني) داخل فروشگاه پر است از علايم و نشانه هاي روز ولنتاين. از قلب هاي لاستيكي و ژلاتيني و نقره اي براق تا كارت هاي موزيكال با پيام هاي رومانتيك و فانتزي در باب عشق و دوستي. اكثر مشتريان اين فروشگاه را دختران و زنان جوان تشكيل ميدهند. چند فروشنده هم به سرعت مشغول پاسخ گويي به آنها و كادو پيچ كردن هدايا هستند. و دو سه نفري هم در كنار قفسه هاي اجناس نقش دوربين مدار بسته ضد سرقت را بازي ميكنند. مخلوطي از بوي عطر زنانه و بوي چسب فضا را پركرده .

فروشگاه دوم
اينجا به شلوغي فروشگاه اول نيست البته تنوع اجناس هم كمتر است. تقريبا تمام سقف پر است از آويزهاي بزرگ به شكل قلب هاي قرمز رنگ. نزديك تر ميروم يكيشان را كه در دسترس است لمس ميكنم. بالشي است به شكل قلب. به قيمت 4000 تومان.

فروشگاه سوم
اينجا آنقدر شلوغ است كه عملا داخل شدن غير ممكن است. باز هم اكثر مشتريان را زنان و دختران جوان شيك پوش و زيبا تشكيل ميدهند.

فروشگاه چهارم
اينجا يك فروشگاه دو نبش پر از عروسك هاي پشمالوي فانتزي در ابعاد مختلف است. خرس هاي عروسكي با يك دل قرمز در بغل يا ميمون هايي با لب هاي قرمز قلوه اي. يا دو سگ كوچك كه باهم يك دل قرمز رنگ را در ميان گرفته اند. و دو بالش بزرگ به شكل قلب و لب آماده بوسه كه پهناي هركدام به يك متر ميرسد. جملات BE MY VALENTINE يا HAPPY VALENTINE DAY هم با گلدوزي هاي نقره اي و طلايي رنگ روي دل هاي سرخ آتشين جلوه خاصي دارند. اكثريت مشتريان اين يكي را مردان و پسران جوان و شيك پوش تشكيل ميدهند. بوي حاكم در فضا هم طبعا آميزه اي از ادوكلن هاي مردانه است. فروشندگان اعضاي يك خانواده هستند كه در اين شب عزيز براي ياري به پدر جهت پاسخگويي به خيل مشتاقان حضرت سن ولنتاين به فروشگاه آمده اند. خانمي مسن هم با كنترل نا محسوس نقش دوربين ضد سرقت را بازي ميكند.

فروشگاه پنجم
اين يكي در حكم سوپرماركتي كوچك است به نسبت فروشگاه هاي قبلي. دامنه تنوع اجناس از كارت هاي تبريك شروع ميشود و تا تي شرت و كلاه و جعبه هاي كادو و شكلات هايي با بسته بندي هاي رومانتيك و زيبا و عطر و ادوكلن ميرسد. براي همين در اينجا تقريبا نسبت مشتريان از هر دو جنس مساوي است و البته تراكم جمعيت به حد آزار دهنده اي بالا است. شلوغي فروشگاه هاي لباس در شب عيد برايم تداعي ميشود. رسيدن به پيشخوان فروشگاه پروژه اي سنگين است و فروشندگان در عين سرخوشي از فروش بسيار بالاي امشب، به خاطر شلوغي بيش از حد كلافه و خسته هستند. به سختي خود را به پيشخوان ميرسانم و جنس مورد نظر را به فروشنده كه مردي جا افتاده است اعلام ميكنم. قيمت را پرداخت ميكنم و به سختي از ميان جمعيت به سمت درب خروجي حركت ميكنم.

***
و اندر حكايت جهاني شدن فرهنگي!

يكي از جنبه هاي جهاني شدن يا Globalization جنبه فرهنگي است. عبارت تهاجم فرهنگي يا Cultural Invasion كه در سال هاي اخير در ادبيات حكومتي ايران باب شده است در حقيقت گوياي حس نا خوشايند استفاده كنندگان از اين عبارت در برابر حركت سريع فرهنگ جهاني – كه بيشتر در بر گيرنده المان هاي فرهنگ غرب و به ويژه امريكا است- به سمت شرق است. اين نگراني مختص حكومت ايران نيست. دولت مردان هند نيز مدت هاست نگراني خود را با اين امر به روش هاي مختلف بيان كرده اند. به عنوان مثال تا چندي پيش جشن ولنتاين در هند ممنوع بود. يا هنوز بوسيدن دو دلداده در مكان هاي عمومي در هند جرم محسوب ميشود. و اين در حالي است كه يكي از كهن ترين متون و نقاشي هاي اروتيك بشري در مورد هنر سكس و عشق ورزي تحت عنوان Kama Sutra در اين سرزمين پديد آمده است. حتي كشور هاي اروپايي نيز در برابر اين موج عظيم ، فرهنگ ملي خود را در معرض خطر ميبينند. فرانسويان كه سرزمين زيبايشان به عنوان مهد ادبيات و سينما شهره است مدام در حال زدودن زبانشان از واژه هاي انگليسي هستند و سينماي هاليوود با توانايي عظيم مالي و تكنولوژيك، چنان پرده هاي سينماي دنيا را فتح كرده كه سينماي پربار فرانسه يا ايتاليا – به جز در زمينه فيلم هاي خاص با مضامين روشنفكري- توانايي رقابت با آن را ندارند.
در ادامه اين روند احتمالا فرهنگ هاي بومي و منطقه اي به تدريج در فرهنگ وارداتي حل خواهند شد. و البته اين فرهنگ وارداتي هم در اثر تماس با فرهنگ هاي بومي دستخوش تغييرات و تحولاتي خواهد شد و آميزه يا معجون فرهنگي جديدي به وجود خواهد آمد. هرچه وزن و توانايي فرهنگ مغلوب بيشتر باشد رنگ بيشتري از آن در آميزه فرهنگي پديد آمده به چشم خواهد خورد. اين امر كه در عصر حاضر به مدد ابزار هاي رسانه اي و بدون جنگ و خونريزي اتفاق مي افتد در گذشته در اثر هجوم و حمله يك قوم يا ملت به سرزمين هاي ديگر اتفاق مي افتاد. به عنوان مثال در حمله اعراب به سرزمين هاي مجاور زبان و فرهنگ عربي به نام اسلام تمام شمال افريقا را در بر گرفت و زبان ها و خرده فرهنگ هاي محلي تقريبا به طور كلي از ميان رفت. از زبان هايي همچون كارتاژي كه در منطقه تونس فعلي رايج بود هيچ نماند و زبان مصريان قديم و خط هيروگليف هم تا قرن نوزدهم كه به مدد باستان شناسان اروپايي كشف رمز شد از ميان رفت. ولي در سمت شرق در ايران زبان فارسي علي رغم سلطه 200 ساله شمشير سلاطين عرب، با تغييراتي پا برجاي ماند. و هنر و معماري ايراني نيز هويت خويش را حفظ كرد.
المان هاي فرهنگ ما در عصر حاضر قابليت استفاده در ساخت آميزه فرهنگ جهاني را دارند. جشن ها و آداب و رسوم ملي به خاطر مايه هاي شاد صلح آميز با كمي تبليغ ميتوانند كمابيش جاي خود را در دل جهانيان باز كنند. البته مراسم مذهبي ايراني به علت ماهيت سوگوارانه خشن و متعصبانه نا خود آگاه همسو با تبليغات غربي در جهت تروريست نماياندن همه ساكنان خاور ميانه حركت ميكنند و از ديدگاه جهاني احتمالا جذابيتي نخواهند داشت.

هیچ نظری موجود نیست: