اين يادداشت را بعد از زلزله بم نوشتم ولي اينبار كه تهران لرزيد دوباره به يادش افتادم و از ارشيو بيرونش آوردم
و اگر تهران بلرزد
هربار كه زمين لرزه گوشه اي از توانايي عظيمش را در تخريب و ويراني به نمايش ميگذارد، تصور وقوع آن در نواحي با تراكم جمعيت بالا در ايران مو بر تن آدمي راست ميكند. شهرهاي بزرگ ايران با جمعيت ميليوني ،همه در نواحي پر خطر از نظر وقوع زمين لرزه بناشده اند و در سال هاي اخير تقريبا هيچ يك با زمين لرزه شديدي مواجه نبوده اند. اين يعني انباشت هرچه بيشتر انرژي دروني زمين ناشي از حركت صفحات زيرين و احتمال وقوع زمين لرزه اي شديد در آينده نه چندان دور. در اين ميان وضعيت خاص تهران به عنوان مركز اصلي تصميم گيري هاي كلان و قطب اقتصادي صنعتي ايران با داشتن 12 ميليون سكنه بسيار بحراني و خطر ناك است ( دو شهر تهران و كرج به تنهايي 25% جمعيت ايران را در خود جاي ميدهند) . هر گونه اختلالي در روند زندگي در تهران ميتواند پيامد هاي بسيار ناگواري در سطح كشور به بار آورد. تجمع امكانات اصلي امدادي، بيمارستان ها ، پايگاه هاي نظامي ، پايانه هاي بين المللي، وزارت خانه ها، سفارت خانه ها، انبارهاي لجستيك،مراكز صنعتي ، نيروگاه هاي برق ، سيستم هاي مركزي مخابرات و ديتاي كل كشور ، مراكز رسانه هاي جمعي و خبرگزاري ها، مراكز عمده تجارتي و... در اين شهر و از كار افتادن كوتاه يا بلند مدت همه يا بخشي از آنها در اثر زمين لرزه ايران را با بحراني سراسري مواجه خواهد كرد كه حل آن از دست هيچ كس بر نخواهد آمد. بي شك از عواقب چنين بحراني از بين رفتن دولت و ارگان هاي تصميم گيرنده اصلي در كشور خواهد بود. زيرا عده بسياري از مديران رده بالاي كشور كه در تهران ساكن هستند، در لحظات اوليه در اثر زمين لرزه از بين خواهند رفت و آن عده هم كه جان به سلامت برند در جهنم آتش و دود محبوس خواهند بود. زيرا خارج شدن از تل آهن و فولاد به جا مانده از از متروپوليتني به وسعت 700 كيلومتر مربع در حاليكه در هر گوشه اي از آن يا آتش ناشي از شكستن لوله هاي گاز شعله ميكشد يا باتلاق هاي فاضلاب شهري سر باز كرده اند، اگر غير ممكن نباشد بسيار سخت است. با توجه به نزديك بودن كرج به تهران و افزودن مساحت آن شهر به كل جهنم باقي مانده از زمين لرزه، پهنه اي از آوار به طول بيش از 100 كيلومتر در راستاي غرب به شرق پديد خواهد آمد كه عملا دسترسي به مناطق مركزي شهر را- كه اتفاقا بيشترين خرابي را به علت داشتن بافت قديمي دارند- غير ممكن ميسازد و افرادي كه در اين نواحي به دام خواهند افتاد احتمالا در صورت زنده ماندن در ساعات اوليه در اثر عوامل ثانويه مثل آتش و دود و يا هجوم جمعيت از بين خواهند رفت. آپارتمان ها و برج هايي كه يا اصولا فاقد پيش بيني هاي لازم جهت كاهش خسارت در هنگام زمين لرزه هستند و يا سازندگان آنها در حين اجرا با دور زدن قوانين نظارتي عملا آن ها را ناديده گرفته اند به علت تراكم جمعيت ساكن احتمالا بيشترين تلفات جاني را در بر خواهد داشت. شبكه بزرگراهي تهران كه عملا نقش شرياني اين شهر را بازي ميكنند، در اثر ويراني پل ها و رمپ ها عملا غير قابل استفاده خواهند بود. سازه هايي كه پس از زلزله نسبتا شديد، سالم ميمانند احتمالا سازه هاي صنعتي خواهند بود كه به علت حساسيت موضوع ، مطالعات مهندسي دقيق تري در طراحي آن ها به كار رفته. (به عنوان مثال سازه سد سپيد رود در مقابل زمين لرزه رودبار به خوبي مقاومت كرد.) با توجه به سيل جمعيت آواره و گرسنه احتمالا نزاع هاي خونين بسياري بر سر تصاحب اندك ساختمان هاي سالم باقي مانده و انبارهاي مواد غذايي در خواهد گرفت كه خود به ابعاد فاجعه مي افزايد.
اين بحران در صورتي كه به وقوع بپيوندد با ميليون ها كشته و زخمي، و خسارات جبران ناپذير مالي با ابعاد غير قابل تصور، بي شك از بزرگترين بحران هاي بشري در زمان معاصر خواهد بود. و به گمان قوي در سير تحولات تاريخي ايران تاثيري بارز خواهد داشت.
بسياري از عواقب و پيامد هاي كوتاه مدت چنين فاجعه اي را ميتوان با مقايسه آن با موارد مشابه پيش بيني كرد ( نزديك ترين مورد مشابه زلزله مكزيكو سيتي است .( اپيدمي بيماري هاي خطرناك ( بستگي به زمان و فصل وقوع ) ،هرج و مرج و قتل و غارت ، كمبود مواد غذايي و آب آشاميدني و هجوم خيل بيماران و گرسنگان به شهرهاي ديگر، سرگرداني و بي خانماني هزاران كودك بي سرپرست، مشكلات ناشي از نابودي مدارك مربوط به دارايي ها قرار داد ها، اسناد دولتي و تاريخي و موارد سجلي افراد شركت ها و ارگانها و ده ها مورد ديگر از عواقب قابل پيش بيني اين فاجعه خواهد بود.
وقوع اين چنين فاجعه عظيمي در حقيقت پاسخ بي پرده و صريح طبيعت به سال ها سوء مديريت ، خودخواهي و بي اهميتي به منافع جمعي، فقدان آينده نگري و نگرش سنتي به مشكلات اساسي يك جامعه است. پنهان كاري و زدودن صورت مساله با بستن دهان ها و بي توجهي به نظرات مخالف شايد براي كوتاه مدت در مقابل انسان ها كارايي داشته باشد ولي طبيعت زبان خاص خود را دارد. با دروغ و نيرنگ و زور نميتوان با خشمش مقابله كرد. تنها به مدد انديشه و تكنولوژي ميتوان راه كنار آمدن مسالمت آميز با آن را يافت.
شنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر