پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۵

در پاسخ به فروغ

اين هايي كه ميگويي در عين سادگي تكه هاي پازل هزار تكه آرامش زندگي است كه يكي آمده با لگد زيرش زده و رفته و حال بايد هر تكه از اين هزار تكه را از هزار توي زمان و مكان با مشقت و مرارت بيرون كشيد و گرد و خاكش را تكاند٬تميزش كرد و با احتياط سرجايش نشاند. و ميداني تكميل كردن اين پازل چه زماني ميبرد ؟ هرچه لگد محكم تر زمان بيشتر! شايد هيچوقت! ميداني عمر ما هم چه بسا كفاف ندهد. پس بايد مقصد را گذاشت و به همين تكه هاي كوچك پازل كه گه گاه در گوشه مسير يافت ميشود خوش بود. يا گذاشت و رفت و از جاي ديگر شروع كرد.
---
پي نوشت
خواستم اين چند خط را به عنوان كامنت در پاي نوشته ات بنويسم كه سيستم كامنتينگ مجوز نداد!***

پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۵

آشورا ده


جزيره آشورا ده كه در تاريخ از آن به آبسكون نيز ياد شده در دهانه خليج كم عمق گرگان در گوشه جنوب شرق درياي مازندران واقع است. در طي سال هاي گذشته و در دوره هاي زماني افزايش آب درياي مازندران گاه اين جزيره پست به زير آب رفته ودوباره هنگام فروكش كردن آب سر بر آورده و حتي به شبه جزيره ميانكاله پيوسته است. در تاريخ آمده است كه آخرين پادشاه سلسله خوارزم شاهيان هنگامي كه نتوانست در مقابل لشگر خونريز مغول كاري از پيش برد به اين جزيره پناه برد و در همان جا چشم از جهان فرو بست. در سال هاي اخير اين جزيره به مكاني جهت تاسيس ساختمان ها و تجهيزات شيلات تبديل شده . با كرايه يك قايق ميتوانيد از بندر تركمن در عرض چند دقيقه به آشورا ده برسيد رسيدن به بندر تركمن از تهران هم از مسير فيروزكوه قايم شهر يا همان شاهي -ساري با مدت زمان تقريبي 7 ساعت رانندگي مقدور است. شيلات در ساحل جنوب شرقي جزيره رستوران ساده اي نيز دارد كه در صورتي كه مثل من ماهي خوار هستيد اكيدا ماهي سوف و كباب اوزون برون آن را توصيه ميكنم. براي گشت بيشتر در اطراف جزيره و ارضاي حس ادونچري ميتوانيد با پرداخت مبلغ بيشتري قايق را مجددا كرايه كنيد. اگر اهل عكاسي هستيد وقتتان را تنظيم كنيد تا زمان نور مناسب را از دست ندهيد گشتن در اطراف جزيره دو ساعتي زمان ميبرد
بقاياي يك دژ قديمي نظامي نيز در اين جزيره باقي است كه احتمالا مربوط به زمان اشغال آن توسط نيروهاي روس در زمان قاجار است.نكته جالب در خصوص اين بنا شكل پلان آن سه گوشي است كه راس آن به سمت شمال ( دريا) قرار دارد. غير از دژ قديمي و ساختمان هاي شيلات چند خانه صيادي هم در جزيره مشاهده ميشود كه توسط ماهيگيران در زمان صيد مورد استفاده قرار ميگيرد
پوشش طبيعي جزيره شامل نيزار و بوته هاي كوچك ميباشد كه در ميان آن ها به خصوص در فصول پاييز و زمستان ميتوانيد پرندگان مهاجر بسياري را تماشا كنيد و عكس بگيريد.
***
روز خوش

پنجشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۵

فراموش نكنم كه...

فراموش نكنم كه خوشنودي و رضايت در زندگي يك سفر است يك مقصد نيست. هيچ زماني براي شاد بودن بهتر از اكنون نيست.

چهارشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۵

غول چراغ جادو






روزگاري بود كه فلز آلومينيوم به علت روش بسيار گرانقيمت استحصال-هم طراز با طلا و نقره براي ساخت ظروف غذاخودري
مورد استفاده در دربار پادشاهان اروپا به كار ميرفت. با پيشرفت علم و يافتن روش هاي بسيار ارزان تر جهت تهيه اين فلز از سنگ معدن آن - چنان استفاده از آلومينيوم همه گير شد كه اكنون به عنوان يكي از معمول ترين فلزات جهت ساخت ظروف آشپزخانه-قطعات اتومبيل- درب و پنجره و حتي بسته بندي مواد مختلف به كار ميرود.
اين خاصيت علم است كه با پيشرفت خود به تدريج دست نيافتني ها را در دسترس عموم قرار ميدهد .و سرعت اين تحولات با گذر زمان بيشتر و بيشتر ميشود.
از كشف روش شكافتن هسته اتم و عملي ساختن آن بيش از 60 سال گذشته است . شايد در آينده اي نه چندان دور داشتن اورانيوم غني شده هم سرنوشت آلومينيوم را پيدا كند.آزمايش اتمي كره شمالي زنگ خطري است براي دستيابي همه گير به اين توان مخرب!
در افسانه هاي سند باد آمده است وقتي كه وي چراغ جادو را يافت و به تصادف غول درون آن را آزاد ساخت نخست سرشار از شادي و هيجان شد. زيرا به نيروي عظيم غول ميتوانست بسياري از خواسته هايش را بر آورده سازد. ولي زماني كه غول بناي نافرماني و شيطنت گذاشت تازه متوجه شد كه اكنون مشكل اصلي باز گرداندن غول به داخل چراغ است.
در دنياي پر از آشوب امروز مهار زدن بر اين غول هاي آزاد شده از چراغ جادو بايد اصلي ترين دغدغه بشر باشد براي حفظ و ادامه بقا بر سطح كره خاكي..
***
www.pedraminthe.net

شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

اوريانا فالاچي در گذشت


دو دلداده عاقبت پس از نزديك به سي سال دوباره به هم رسيدند. اوريانا و پاناگوليس!آنهم در عالم برزخ

اوريانا فالاچي در 20 سال آخر عمرش نظرياتي بسيار سرسختانه نسبت به مسمانان اروپايي در
نوشته ها و گفته هايش ابراز ميداشت. او حاكمان اروپايي را براي صدور مجوز اقامت به مهاجران و پناهندگاني كشور هاي اسلامي و خصوصا عرب، به شدت به باد انتقاد ميگرفت و اروپا را به طعنه EURABIA ميناميد و آن را به روسپي اي تشبيه ميكرد كه تن خود را به مهاجران فروخته است. وي در 76 سالگي پس از عمري زندگي پرفراز و نشيب و انجام مصاحبه هاي جنجالي با مردان سياست دنيا در ده هاي هفتاد و هشتاد ميلادي در قالب كتاب مصاحبه با تاريخ، سرانجام در پانزده سپتامبر 2006 در بيمارستاني در زادگاهش- فلورانس ايتاليا در گذشت. او هيچ گاه رسما ازدواج نكرد و تنها 3 سال با الكساندر پاناگوليس مبارز سرسخت سياسي يوناني زندگي مشترك داشت. كتاب يك مرد خاطرات اين دوران است. كتاب به كودكي كه هرگز زاده نشد نيز خطاب به فرزندي است كه حاصل از همين زندگي مشترك كوتاه بود و پيش از زايمان در اثر يك حادثه از دنيا رفت.
***

پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۵

چهار پرده از نمايش زندگي در يك نگاه!
www.pedraminthe.net

یکشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۵

صفحه شطرنج

در يك آزمايش روانشانسي، صفحه شطرنجي را كه در ميانه بازي رها شده بود به مدت فقط 30 ثانيه به دو نفر نشان دادند. يكي از آن ها يك شطرنج باز حرفه اي بود و ديگري يك نفر نا آشنا به بازي. پس از آن از هركدام از آن ها خواسته شد تا روي يك صفحه شطرنج ديگر ، مهره ها را مطابق با آنچه ديده بودند مجددا قرار دهند. شطرنج باز حرفه اي موفق شد 75% صفحه شطرنج را بازچيني كند و فرد نا آشنا به شطرنج تنها موفق شد 20% مهره ها را مطابق آنچه ديده بود قرار دهد. در مرحله دوم ،آزمايش با يك تفاوت تكرار شد. اين بار مهره ها به جاي اينكه در نيمه بازي رها شوند به صورت تصادفي و بدون رعايت قواعد بازي در خانه هاي صفحه شطرنج قرار گرفته بودند.نتايج در اين مرحله براي شطرنج باز حرفه اي و فرد نا آشنا به بازي به ترتيب 25%و 20% بود!بي نظمي و نبودن ضوابط در چيدمان مهره ها توانايي و مهارت فرد حرفه اي را در چيدن مهره ها بر اساس نقش آنها و قواعد بازي، بي استفاده كرده بود.در اين وضعيت او نيز مجبور بود تا همانند فرد عادي براي چيدن مهره ها تنها به توانايي حافظه خود تكيه كند و در اين حال نتايج كار هر دو شخص تقريبا به يك اندازه بود.در جوامعي كه بي نظمي و عدم رعايت قانون به صورت نهادينه و گسترده در آن رواج دارد، بسياري از مهارت هاي اجتماعي مبتني بر قوانين و قواعد جاري در جوامع قانون مدار كار آيي خود را از دست مي دهند. به اين ترتيب افراد با گذشت زمان،هرچه بيشتر به سمت عدم رعايت قواعد و هنجار ها براي پيشبرد مقاصد روزمره خود روي مي آورند
***

شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵

در تاكسي

غروب جمعه تابستاني داخل تاكسي: گوينده اخبارراديو با آب و تاب خبري ميخواند در خصوص شكايت يك قاضي برزيلي از سايت (!! OVER CUT) گوگل كه البته مقصود سايت orkut خودمان بود كه به هنر روخواني و سواد گوينده راديوبدين شكل مزين گرديده بود!! علت شكايت استفاده باند هاي جنايت كار از اين سايت براي پيشبرد اهداف ناپاك خويش در زمينه فحشا و تبه كاري بود. خبر كه تمام شد راننده كه پيرمردي با ظاهر متشرع بود در آينه رو به من كرد و گفت: آقا اين گوگل يه جاييه كه توش جنايت ميكنن؟؟ و من ماندم و مقصد نزديك و زمان كوتاهي براي پاسخ ....
***
www.pedraminthe.net

پنجشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۵

معمولا در اوج وبلاگنویسی و زمان فوران احساس حضور در شبکه جهانی است که شخص به فکر داشتن سایت شخصی می افتد ولی از آنجا که اینجا یه جور دیگه است در اوج بی حسی در نوشتن و و حضیض شوق حضور در شبکه جهانی به علت اینکه یک باب آپارتمان نقلی در این دنیای مجازی یافت شد به قیمت مناسب,ما هم به فکر خرید افتادیم و البته نه اثاث کشی از این جا!
که هر گلی را بویی هست
به هر حال اگر لطف تان حامل شال- ببخشید شامل حال ما شد بفرمایید اینجا
www.pedraminthe.net

زندگي در بستر بحران نيم خفته

زندگي در بستر بحران نيم خفته، مانند خانه داشتن در دامنه هاي سرسبز آتشفشاني است كه هر بامداد با دود دمنده خود ،از دور شما را يادآور ميشود كه قلبش همچنان تپنده است. آدمياني كه به طمع خاك حاصل خيز پاي آتشفشان خانه و كاشانه بنا كرده اند،هر آن ممكن است دچار خشم و فوران آتشي شوند كه در قلب تپنده كوه جاي دارد.گرچه شايد اين روز بسيار دور باشد.

شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۵

چهارشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۵

روز پدر مبارک


روز پدر مبارک

پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۵

مخصوص کلاس دومی های سی سال پيش مثل من!!

گاو ما..ما ميکرد. گوسفند بع بع و سگ واق واق.همه فرياد ميزدند و حسنک را صدا ميزدند. اما حسنک به خانه نيامده بود.حسنک اما مدت زيادی است که به خانه نمی آيد. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تی شرت های تنگ به تن ميکند . او هر روز صبح به جای غذا دادن به حيوانات جلوی آينه به موهای خود ژل ميزند.موهای حسنک ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون از نرم کننده مو استفاده ميکند.او روزها در يک مبايل فروشی کار ميکند,عصر ها خيابان گردی و شب ها هم وب گردی ميکند.ديشب که حسنک با کبری چت ميکرد کبری گفت که تصميم بزرگی گرفته است.کبری تصميم داشت حسنک را رها کند .چون اخيرا با پتروس آشنا شده بود.
پتروس چندی پيش ديده بود که سد سوراخ شده ولی از اثر اکس شب قبلش کاملا هايپر بود و نمی دانست آب تا لحظاتی ديگر همه جا را فرا می گيرد. پتروس در اوهام خود بود که آب او را با خود برد.
برای مراسم دفن او کبری شال سياهش را بر سر کرد و سوار بر قطار سبز به سوی شهر پتروس روان شد اما کوه ريزش کرده بود. ريزعلی که از مزرعه برمی گشت با همسايه اش سر بدهی دعوا داشت و عصبانی بود. او ديد که کوه ريزش کرده ولی هوا سرد بود و نمی خواست در آن سوز و سرما لباسش را در آورد. ريز علی حتی چراغ قوه هم داشت ولی حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و مسافران و کبری همه مردند.
ريزعلی بدون توجه به راهش ادامه داد و به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و کور بود.الان چند سالی است که کوکب خانم زن کدبانوی ريزعلی ميهمان نا خوانده ندارد.او حتی ميهمان خوانده هم ديگر ندارد .او اصلا دل و دماغ ميهمان ندارد.
او در خانه تخم مرغ حاوی امگا سه و پنير پروسس دارد ولی گوشت ندارد.او کلاس بالايي دارد .او فاميل های پولدار دارد.
آخرين باری که گوشت خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت.اما او از چوپان دروغگو گله ندارد.او به دروغ های چوپان دروغگو عادت کرده است بسکه دنيای ما چوپان دروغگو دارد.برای همين هست که کتاب های دبستان ديگر از آن داستان های قشنگ ندارد.
***
پانوشت
متاسفانه نويسنده متن زيبای بالا را نميشناسم . دوستی با ايميل برايم ارسال کرد و من هم با اندکی دستکاری در اينجا آوردم.

چهارشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۵

مناقشه اتمي- بحران خاورميانه - مشكلات اقتصادي ...
و سكوت
***
ميگويد چرا پروژه هاي عمراني در ايران سه برابر زمان معمول طول ميكشد؟
ميخندم و ميگويم ساده است. يا پيمانكار خودي است كه پرداخت هايش به موقع انجام ميشود و كسي را هم در قبال كش آمدن زمان پروژه پاسخ گو نيست و يا پيمانكار نخودي (به فتح نون) است كه پرداخت
هايش انجام نميشود و با افزايش بدهي ها و رسيدن سررسيد چك ها ورشكست ميشود
و پروژه نيمه تمام ميماند
باز هم سوالي هست؟

دوشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۵

شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۵

Dictionary is the only place where; DEATH comes before LIFE, SUCCESS befor WORK
and DIVORCE before MARRIAGE .But the best part
is:
FRIEND comes before RELATIVES.

سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

اندر حكايت پينه دوز بازار اصفهان و زيدان!

حكايت كنند كه در ازمنه قديم و معاصر با شاه عباس كبير پينه دوزي در بازار اصفهان دكان كوچكي داشت. پينه دوز از بامداد تا شامگاه در دكان خود به تعمير و دوخت پاي افزار چرمين درباريان و اميران سپاه قدر قدرت پادشاه صفوي مي پرداخت.
در آن روزگار رسم بر اين بود كه شاه چند تازي بسيار اصيل وزيبا را در محلي مخصوص نگاه دارد تا هنگام شكار در ركابش باشند.
بالطبع عده اي نيز در دربار وظيفه خطير تيمار و پرورش تازي هاي عزيز كرده شاه را برعهده داشتند و ميزان علاقمندي شاه به تازي هايش باعث ميشد تيمارداران نيز نزد شاه ارج و قرب خاصي پيدا كنند. اين افراد به پشتوانه موقعيت خود گاه به تعدي و ظلم و ستم به پيشه وران بازار و مردم عادي نيز مي پرداختند.يكي از كساني كه گاه و بيگاه مورد آزار و اذيت تيمارداران سگان شكاري شاه قرار ميگرفت همين پينه دوز حكايت ما بود.
وقت و بي وقت يكي از تيماردارن سگ دست آموز را ميفرستاد تا در فرصتي مناسب كفش هاي دوخته يا چرم هاي آماده دوخت را از دكان پينه دوز به دندان گرفته و فرار كند و با ديدن سر و صدا و ناله و نفرين پينه دوز پير تفريح ميكرد و ميخنديد.
پيرمرد كه جرات نميكرد اعتراضي به سگ يا تيماردار او بكند همواره در پي فرصتي بود براي تلافي.
شبي در حاليكه هميان* كوچكش را بر پرشالش ميبست فكري به خاطرش رسيد.
فردا صبح هميان را از سكه هاي مسين خرد خالي كرد و به جاي آن مشته** سنگين خود را درون هميان گذاشت.
طبق معمول درميانه روز سر و كله سگ مزاحم پيدا شد.
پيرمرد به محض ديدن اون هميان را بر فرق سگ كوبيد و سگ بر اثر شدت ضربه در لحظه تمام كرد.
نگهبان سگ كه از دور صحنه را مي پاييد دوان دوان به سوي جنازه سگ دويد و زماني كه از مرگ سگ مطمئن شد شروع كرد به فرياد زدن بر سر پيرمرد.
در ميان فرياد هايش سربازان را به كمك طلبيد تا پينه دوز بخت برگشته را به جرم كشتن سگ شكاري دربار دستگير و به نزد قاضي برند.
از آنجا كه خسارت به اموال دربار گناهي نابخشودني بود سربازان بي درنگ وي را تحت الحفظ به محكمه بردند تا قاضي حكمش را صادر كند.
در محكمه پيرمرد منكر هرگونه گناه شد و ادعا كرد تنها با هميان چرمي اش ضربه ملايمي به سگ نواخته است!
شهود البته همگي سخن پيرمرد را تاييد كردند و قاضي هم پس از شنيدن شهادت شهود راي بر بي گناهي پينه دوز داد به اين دليل كه ضربه هميان نميتواند سگ قوي هيكل را روانه ديار عدم سازد و به جاي او نگهبان سگ را به علت قصور در امر تيمار و نگهداري از تازي دربار مجرم شناخت!
البته هيچ كس به جز سگ بينوا و خود پيرمرد خبر از وجود مشته آهني و سنگين در ميان هميان نداشت تا به استناد به آن پيرمرد زيرك را مجرم بشناسد.
بيت:
يا رب سبب مرگ سگ سلطان چيست//سگ داند و پينه دوز كه در هميان چيست
و اما بر ميگرديم به زمان حال و اتفاقي كه در بازي فينال جام جهاني موجب حيرت جهانيان شد.
تنها زيزو و بازيكن ايتاليايي ميدانند چه شد كه مرد آرام و صبور تيم فرانسه چنان عكس العملي از خود نشان داد .
---
پي نوشت در مثل مناقشه نيست
---
كلمه ها و تركيب هاي تازه
*هميان =كيسه اي چرمي كه در قديم براي حمل سكه به كار ميرفت
**مشته=وزنه ي سنگين از جنس برنج يا آهن كه براي كوبيدن چرم و شكل دادن به آن در صنعت پاي افزار به كار ميرود

دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۸۵

يك داستان آموزنده

يك كارمند پست كه مسئول بررسي نامه هاي داراي آدرس ناقص بود درميان انبوه نامه ها چشمش به نامه اي افتاد كه با خط لرزان در محل گيرنده آن نوشته شده بود( نامه اي به خدا)كار مند پس از كمي كشمكش با خود از روي كنجكاوي نامه را باز كرد
متن نامه اين چنين بود:

اي خداي مهربان
من پيرزني 83 ساله هستم . ديروز كيف پول من را كه 100 دلار درون آن بود از من دزديدند.
آن 100 دلار تمام دارايي من تا آخر اين ماه بود . هفته آينده عيد است و من دونفر از دوستانم را دعوت كرده ام. بدون پول من نميتوانم از آنها پذيرايي كنم و كسي را هم ندارم كه به من پولي قرض بدهد.
اي خداي مهربان تو تنها اميد من هستي به من كمك كن.
كارمند پست كه تحت تاثير قرار گرفته بود نامه را به همكارانش نشان داد و با كمك آنها 96 دلار براي پيرزن جمع آوري كرد و پول را به آدرس او پست كرد.
تعطيلات كريسمس و سال نو به اتمام رسيد و چندي بعد دوباره نامه اي به اداره پست رسيد به نام گيرنده خداي مهربان
همه همكاران جمع شدند تا نامه را بخوانند.مضمون نامه چنين بود:
اي خداي مهربان
نميدانم چطور بابت اين لطف شكر گزار باشم. با پولي كه تو فرستادي توانستم ميهماني خوبي ترتيب دهم و دركنار دوستانم درروز عيد لحظات خوشي را بگذرانم. براي آنها تعريف كردم كه چه هديه خوبي از تو گرفتم.البته 4 دلار آن كم بود كه مطمئن هستم كارمندان پست آن را برداشته اند!
***
نتيجه اخلاقي
نامه ديگران رو باز نكنيد
نتيجه اقتصادي
در حساب و كتاب دقيق باشيد تا موجب بد گماني نشويد
نتيجه انحرافي
حواستان باشد اسكناسي كه ميبخشيد گوشه داشته باشد و ترجيحا تا نخورده باشد!
***
منبع: نامعلوم با اندكي تصرف و تلخيص

سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۵

پنجره را بگشا

پنجره را بگشا که جان و جهان
در خروش می آيد...

دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۵

گوشه هايي از روايت فرهنگ عامه و تكنولوژي!!


بر ديوار ميوه فروشي روي كاغذ سفيد با ماژيك آبي نوشته شده بود:
هندوانه
با گارانتي و خدمات پس از فروش
كيلويي 300 تومان
!!!
***
سايه اين فيل ترينگ هوشمند چند روزي است بر سر سيستم فوتو بلاگينگ بلاگر ميرود و مي آيد . به زودي است كه عباي سياهش را بر سر اين بخش از دنياي اينتر نت هم بكشد.

شنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۵

بازی ايران و پرتغال و جنگ های ايران و روس

پس از شکست اول تيم ملی مان در مقابل مکزيک سيل اس ام اس ها و پيام های توهين آميز بود که نثار برخی بازی کنان و مربی تيم ملی می شد. مضمون بسياری از آن ها اهانت های ناموسی از نوع شديدا لمپنی بود.
ظاهرا اين اهانت ها باعث شد تا در بازی دوم در مقابل حريف قدر يعنی پرتغال غيرت بچه های تيم آن چنان به جوش آيد که علی رغم برتری فاحش تيم مقابل در تکنيک بازی و سابقه درخشان فوتبال بازی قابل قبولی ارايه دهند. هرچند که دست آخر نتيجه باخت تيم ما و خروج از ماراتن نفس گير جام جهانی بود.
اما ارتباطش به جنگ های ايران و روس:
در دوره دوم اين جنگ ها در زمان مرحوم عباس ميرزا وليعهد فتحعلی شاه قاجار مردم ايران که ناموس خود را در جنگ های اول بر باد رفته ديدند به فرماندهی عباس ميرزا علی رغم برتری نظامی روسيه چنان رشادتی از خود نشان دادند که در تاريخ مثال زدنی است.گرچه که نتيجه جنگ در نهايت به شکست ايران انجاميد و شهرهای نخجوان و اردوباد نيز از پيکر ايران جا شد.
نتيجه:
ناموس و غيرت و تمام موارد ديگر وابسته به آن از جمله ادبيات توهين آميز ناموسی در رسيدن به پيروزی لازم است ولی کافی نيست
***
لطفا نوشته بالا را جدی نگيريد !
روي در باك گازوييل اتوبوس زهوار دررفته نوشته شده بود:

سلامتي ساقي
...

چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۵

بازار يابی خيابانی

سراشيبي خيابان گاندي را براي رسيدن به مقصدم در خيابان وزرا ميرانم. در جلو من و به فاصله كمي موتور سواري هم مسير با من ميراند.با تسمه پشت موتورش يك كارتن چاي احمد بسته است. به نرمي اورا پشت سر ميگذارم و وارد خيابان وزرا ميشوم. در آينه سمت چپ پيداست .هنوز به فاصله كمي از من ميراند. سرعتش را زياد ميكند و به من ميرسد و اشاره ميكند كه شيشه را پايين بياورم. شيشه را پايين مي آورم . سيه چرده و لاغر است در هياهوي صداي موتور چيزي ميگويد كه نميشنوم. با ايما اشاره حالي اش ميكنم كه نميشنوم!
اين بار بلند تر ميگويد . با احتياط و لبخندي مشكوك:

آبجو مصرف نداري؟قيمت مناسب!

در حالي كه سعي ميكنم تعجبم را پنهان كنم لبخندي ميزنم و ميگويم:

. قربانت الان لازم ندارم.

سرعتش را زياد ميكند و در ميان انبوه اتومبيل ها گم ميشود
...

سه‌شنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۵

دژ بابك


آزمون اطلاعات عمومي
در متن جاهاي خالي را با كلمات مناسب پر كنيد
!!!
براي ديدن عكس در ابعاد بزرگتر روي آن كليك كنيد

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۵

و اندر معجزات اين سيستم هوشمند فيل ترينگ اينکه امروز نتايج سرچ گوگل برای يافتن ترکيب بسيار مستهجن دوربين نيکون را
اجازه عبور نميداد!
پيشنهاد:
شرکت نيکون جهت حفظ عفت کلام اين اسم نا مناسب و خلاف ادب را به نی نشيمن تغيير داده تا با اين کار هم حسن نيت خود را نشان دهد و هم مشکل فيل تر مارا حل کند.

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۵

و روح مرحوم عزيز السلطنه هر از گاهي در جسم يكي از اهل نسوان ظهور ميكند.
اين بار در شمايل يك كلفت فيليپيني در رياض!
كافي شاپ يا قليون شاپ؟؟
آيتم 22ديگه آخرشه;)

دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۵

اگر چيزي به عنوان عشق به ميهن و سرزمين در دل حاكمان نباشد- منطقا حكومت كردن بر يك سرزمين سوخته از حكومت نكردن بر سرزمين آباد ارجح است

یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۵

عكس روز




رومانس ساحلي !!!...
عكاس نامعلوم

شنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۵

يكي از رمز آلود ترين نگاه ها نگاهي است كه در آينه خودرو به مسافر نشسته بر صندلي عقب انداخته ميشود.
;)

پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۵

سفر-1- روستاي بادام يار

گورستان تاريخی بادام يار با سنگ قبر های شکسته
يکی از سنگ قبرهای گورستان بادام يار
مهراب نيايش گاه مهر






روستاي تاريخي بادام يار يا قدم گاه در نزديكي آذرشهر در آستان آذربايجان شرقي قرار دارد. راه دسترسي به اين روستا جاده فرعي
آسفالته به مسافت 12 كيلومتر است كه در جنوب آذرشهر از جاده مراغه منشعب مي شود. در مسير جاده باغ هاي ميوه و مزارع بسياري به چشم ميخورد و با افزايش ارتفاع در افق غربي منظره زيباي درياچه اروميه قابل مشاهده است.
نماي عمومي روستا شبيه هزاران روستاي ديگر ايران است و تيرهاي برق و تلفن و آنتن هاي تلويزيون به تازه واردين يادآوري ميكند كه اهالي روستا از نعمت برق و تلفن و تلويزيون برخوردارند . آب لوله كشي و جاده آسفالته را هم بايد به امكانات روستا اضافه كرد. آنچه بادام يار را از ساير روستاهاي ايران متمايز ميكند وجود نيايش گاه مهري و گورستان قديمي در انتهاي روستاست.

نيايش گاه مهري در يك غار دست كن در زير تپه اي در انتهاي روستا قرار دارد . ورودي آن تونلي به ارتفاع تقريبي 2 متر و عرض يك و نيم متر و طول 8 متر ميباشد . در انتهاي اين ورودي به يك سالن گرد با سقفي گنبدي ميرسيم كه در بلند ترين نقطه آن نورگيري تعبيه شده. دور تا دور ديواره سالن طاقچه هاي كوچكي براي روشن كردن شمع در ديواره سنگي كنده شده و در سمت راست ورودي مهراب كوچك نيايش گاه ديده ميشود . اهالي روستا كه اين مكان را مقدس ميشمارند به اطراف مهراب دخيل بسته اند.با توجه به شكل مهراب و اينكه در بخش جنوبي ( سمت قبله ) پرستش گاه قرار گرفته به نظر ميرسد كه در دوره اسلامي به نيايش گاه افزوده شده باشد.اين مکان از نظر مردم محلی مقدس حسوب ميشود و اهالی برای بر آوردن حاجات به چهار پايه چوبی که در مقابل مهراب قرار داده اند دخيل می بندند.

گورستان تاريخي بر سطح تپه اي قرار دارد كه غار نيايش گاه را در خود جاي داده. در اين گورستان كه شبيه يك موزه روباز و بي حفاظ است صد ها سنگ قبر قديمي با نقش متفاوت و كتيبه و علايم و نشان هاي جنگي به چشم ميخورد. اين سنگ قبرها كه تا حدود 20 سال پيش به گفته يكي از اهالي كاملا سالم و منظم در جاي خود قرار داشتند به تدريج توسط جويندگان عتيقه واشياي زيرخاكي كاملا جابجا و متلاشي شده اند. و تقريبا زير تمامي آن ها مورد كند و كاو و خاك برداري قرار گرفته است. با توجه به عدم حفظ و نگهداري در صورت ادامه روند فعلي به تدريج باقي مانده ي اين آثار ارزشمند هم يا مورد غارت قرار ميگيرند و يا در اثر عوارض طبيعي از بين ميروند

ورودي نيايش گاه مهري

.

داخل نيايش گاه

شنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۴

نوروز روزي نو


براي همه دوستاني كه از سر مهر سري به اينجا ميزنند سالي سبز آرزو دارم
نوروز 1385 فرخنده باد

عطر نرگس و طعم انار تقديم شما

پنجشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۴

پارسي شكر است

در هياهو و راه بندان كور شب عيد گير كرده ام . موتور سيكلت سوار ها از ميان فضاي باقي مانده در بين اتومبيل ها براي خود راه ميجويند . در پشت سرم موتور سواري داد ميزند :
سمند برو جلو ميخوايم رد شيم
يادم ميافتد كه در زبان پارسي همچون فرانسه براي احترام از شناسه و فعل جمع براي فرد مقابل استفاده ميشود!!!
در سراشيبي ترمز دستي را كمي رها ميكنم و چند سانتي متر جلو ميروم تا همشهري موتور سوارم رد شوند.

شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۴

توي كوچه بوي تايد و شكوفه و رنگ نوي ساختمان بهار زود رس و نوروز رو خبر ميدن. و مردم بي خيال از تصميم هايي كه در پشت در هاي بسته آن سوي دنيا در مورد آيندشون گرفته ميشه مشغول تدارك نوروز هستند. نوروزي متفاوت از نوروز هاي ديگر حتي متفاوت تر از نوروز هايي كه لحظه تحويل سال ميهمان بمب و موشك بوديم.

***
سه قرن پيش در يكي از همين نوروز ها امپراتوري عظيم صفوي كه در زمان خود از قدرت هاي بزرگ دنيا به حساب مي آمد در اثر ضعف ناشي از اختلافات و فساد دروني و بي كفايتي شاه سلطان حسين صفوي مورد تهاجم افاغنه قرار گرفت و اصفهان كه در آن زمان از معروف ترين و زيبا ترين شهر هاي تمام عالم بود غارت شد.آنقدر از مردمانش به بردگي رفتند و يا كشته شدند كه جمعيت يك ميليون نفري آن به حدود يكصد و پنجاه هزار نفر كاهش يافت.
ايالات بسياري از سرزمين مادري جدا شد و فقر و بيماري و قحطي ميهمان ايران زمين گشت تا زماني كه نادرنامي از ايل افشار پيدا شد و به ضرب شمشير كم كم ارامش را هر چند موقت بر باقي مانده سرزمين ايران دوران صفوي حاكم ساخت
***

سه‌شنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۴

اين روز ها سرم به اينجا گرم و است و اينجا.
***
سايت كوير هاي ايران حاصل زحمات تيم طبيعت گرد و با ذوقي است كه تجربيات خود را به همراه اطلاعات جمع آوري شده و ترجمه شده ديگران با شكلي نو در اختيار علاقمندان كوير گردي در ايران ميگذارند.
نثر علمي و بي تكلفي كه در متن هاي سايت به كار رفته بر عكس روال موجود در متون طبيعت گردي در ايران به دور از كنايات و ايما اشارات و احساسات تنها به اطلاع رساني مستدل و علمي پرداخته كه از نظر من نقطه قوت اصلي اين سايت ميباشد.
براي دست اندر كاران جوان آن سايت آرزوي موفقيت دارم.

جمعه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۴

بی عنوان

هرچه کار ها کم تر راست و ريس باشد مردم بيشتر سرشان گرم ميشود و کم تر درد سر درست ميکنند.
از کتاب يگانه نوشته ريچارد باخ

رفاه نسبی آگاهی می آورد و آگاهی سطح انتظار را بيشتر ميکند و سطح انتظار بالاتر به معنی مطالبات و خواسته های بيشتر است و ...

پنجشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۴

بي عنوان

من سال هاست با اين كابوس ها كنار آمده ام-
شجاعت كنار آمدن را داشتي-
شجاعت؟ نميدانم شايد هم شجاعت مبارزه با آن ها را نداشتم-

دوشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۴

le coq gauloise


خروس از دير باز به عنوان سمبل فرانسه شناخته شده است . در زمان روم باستان كه تمامي سرزمين هاي خوش آب و هواي جنوب اروپا و سواحل مديترانه قلمرو روم به حساب مي آمد- سرزمين كنوني فرانسه يا بخشي از آن گل ناميده ميشد. و روميان اهالي آن سرزمين را
Gauloise
ميگفتند. اين كلمه در عين حال در زبان لاتين معناي ديگري هم داشت كه همانا خروس بود( به شباهت تلفظ آن با خروس در زبان پارسي هم توجه كنيد(
اين تشابه نامي به همراه خواص ذاتي اين پرنده كه جنگجويي و قدرت جنسي مردانه بود باعث شد تا كم كم جوانان گل خود را منسوب به خروس كنند و نقش اين پرنده جنگجو را بر لباس هاي جنگي خود و بر در و ديوار شهر ها نقاشي كنند. اين روال در دوران سلطه كليسا بر اروپا هم چنان ادامه داشت و مجسمه هاي برنزي خروس به عنوان تزيينات كليسا ها نيز به كار ميرفت.
اما ناپليون نظر ديگري داشت! او خروس را مظهر شهوت راني و بي منطقي ميدانست و عقيده داشت مردم فرهيخته فرانسه نبايد چنين پرنده اي را سمبل كشور خود بدانند. او سعي كرد تا عقاب را جايگزين خروس سازد . اما چندان موفق نشد . به ويژه اينكه همسايه و رقيب قديمي فرانسه يعني آلمان پيش تر عقاب را سمبل خويش قرار داده بود. در گرماگرم اشغال فرانسه در جنگ دوم جهاني گروه هاي مخفي مبارز كه بر عليه اشغال گران آلماني ميجنگيدند دوباره خروس را به عنوان سمبل خود بر گزيدند كه به زعم آنها نشانه دليري و جنگاوري بود.
پس از اتمام جنگ و پيروزي متفقين دوباره خروس جايگاه تاريخي خويش را به دست آورد و به عنوان سمبل فرانسه در جهان شناخته شد.

پنجشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۴

این جا تهران است بزرگترين شهر خاورميانه-پایتخت ایران


ديدن عکس های اين سايت به ويژه به دوستان ساکن آنسوی آب توصيه ميشود.
گرچه انتخاب لوکيشن ها، ترکيب بندی نور و زمان عکس برداری کاملا در راستای مقبول افتادن عروس صورت گرفته و تهران نشين ها همه می دانند که صورت تهران چين و چروک هم بسيار دارد ولی خوب جلوی در و همسايه و فک و فاميل بايد به عادت مالوف ايرانی آبرو داری کرد.
***
گذشته از هرچيز بايد به هنر عکاس آفرين گفت

شنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۴

اينطوريه كه كار دنيا خيلي خوب پيش نميره

احمق ها معمولا اطمينان زيادي به خود دارند در حالي كه كساني كه بيشتر ميفهمند مدام از خود انتقاد مي كنند و هيچوقت از خود كاملا مطمين نيستند.
...
اينطوريه كه كار دنيا خيلي خوب پيش نميره

پنجشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۴



اين گوي ها به صورت جفت براي تمرين تمركز، دست به دست ميشوند. براي آزمودن ميزان تمركز زنگ كوچكي درون گوي نصب شده است كه با اندك حركت اضافي ،به صدا در مي آيد. در ضمن دو نقش اژدهاي روي گوي نيز در حين دست به دست شدن بايد همواره در يك جهت قرار گيرد. به عبارت ديگر ، همواره بايد از حركت وضعي آن ها جلو گيري شود.

تمرين جالبي است به آزمودنش مي ارزد و به فكر و ايده طراحان آن در چين باستان آفرين خواهيد گفت.

گذشته از اين توضيحات من هنوز نام اصلي اين وسيله را نميدانم. از دوستان كسي هست كه بداند؟



نياوران - تهران

Niyavaran_Tehran

یکشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۴


سال نوي ميلادي را بر همه كساني كه به تصادف يا بر حسب عادت يا از سر لطف گوشه چشمي به اين نقطه كوچك از دنياي مجازي دارند ،تبريك ميگويم.
گرچه اين روز ها گردش چرخ روزگار به سمت خوبي نيست ولي دريچه اميد باز است.
Happy New Year.With best wishes for you all in 2006.
***
امروز چهارمين سال تولد اين وبلاگ نيز همزمان با اولين روز سال 2006 به پايان ميرسد.
***