سه‌شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۱

به اين مكالمه تلفني توجه كنيد:

ح: الو …سام عليك احوالات ؟
الف: به به چاكر يم خوبي آقا؟ چه خبرا؟
ح: شما چه خبر ؟خوبي خوشي ؟خانوم بچه ها خوبن ؟
الف: اي ..خدا رو شكر تو چطوري كاروبارت خوبه؟
ح:قربونت بدك نيست .خوب خودت چطوري؟
الف : ايييي بدك نيسم… حالا اصل حالت چطوره؟
ح: اصل و فرعش با هم خوبه.آقا ما خيلي مخلصيم ها…
الف :اقا ما بيشتر. ما خيلي دوست داريم والاهه…
ح : خوب چه خبرا ؟
الف :خبري نيست قابل عرض… تو چه خبر ؟
ح:سلامتي امن و امان .
الف: خوب از خودت بگو ببينم اوضاع و احوالت چطوره؟
ح: والا اييي بدك نيست…خوب كه نيست ولي خب ديگه چه ميشه كرد زندگيه ديگه…اوضاع و احوال تو چطوره؟
الف : مام عين شما.
….
ح:خوب خوبي خوشي سرحالي؟
الف: بدك نيستم تو چي خوبي سرحالي؟
‍‍‍‍ح:بر و بچه هات خوبن خانوم خوبن؟سلام برسون
الف :خوبن سلام ميرسونن خانم بچه هاي شما خوبن
ح: اونهام خوبن
….
ديگه چه خبرا ؟
خبري نيست تو ديگه چه خبر؟


براتون آشنا نيست؟
معمولا در صد بسيار زيادي از زمان مكالمه هاي تلفني اطراف ما و خود ما را سوال جوابهاي مشابه مكالمه بالا تشكيل ميدهد. و گاه اين تعارفات و سوال جوابهاي تكراري موضوع اصلي مكالمه را تحت الشعاع خود قرار ميدهد.
پرسش چه خبر و ديگه چه خبر معمولا بسيار درمكالمات شنيده ميشود.
به نظر شما اين تكرار سوال از كجا نشات گرفته است ؟ چرا خود را مشتاق شنيدن خبر از زبان ديگران نشان ميدهيم ؟
آيا واقعا مشتاقيم يا تنها وانمود ميكنيم ؟

هیچ نظری موجود نیست: