یکشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۱

دوباره وارد هواپيماي بويينگ 747 ايران اير شديم كه بوي كهنگي از همه جايش به مشام ميرسد.پس از من بميرم تو بميري و شما اينجا بشين من اونجا ميشينم و … نوبت به فيلم سراسر هنري تكنيكي خوشامد گويي ايران اير رسيد!
ابتداي امر با يك موزيك وهم انگيز و ترسناك ، مسافر بخت بر گشته بر صندلي ميخكوب ميشود. نگاه غضب آلود ميهماندار بد اخم به كمر بند باز مانده مسافر مكمل برنامه است . اونهايي كه همسن و سال من هستند حتما تيتراژ سريال كارتوني سند باد را بياد مي آورند . موزيك تيتراژ فيلم خوش آمد گويي نيز درست مثل همان موزيك ابتداي كارتون سند باد ،آدمي را بياد هيولا هاي عجب و ترسناك و موجودات شرور و خطرناك مي اندازد. در ادامه هم دعا و مناجات سفر به زبان عربي و ترجمه فارسي آن به مسافر عزيز ياد آوري ميكند : حالا كه سوار هواپيماي ما شدي به ياد داشته باش كه تا مرگ يك قدم فاصله داري ، وصيت كن و اشهد خود را بگو.و خانواده ات را بسپار به خدا! دندت نرم ميخواستي سوار نشي!
بعد از اينكه حسابي آخرين انگيزه هاي زندگي از ذهن مسافر پاك شد و بجاي آن تصوير مرگ جاي گرفت، تازه بخش ديدنيِ دستورات ايمني شروع ميشود.هنرپيشه نقش اول آن يك آقاي سبيلو با ابرو هاي پرپشت مشكيست كه انگار از پشت ميز كافه هاي زمان كلاه مخملي ها براي ايفاي اين نقش حساس انتخاب شده است! موزيك ملايم متن با سبيل هاي آقا عجيب در تضاد است.همراه با توضيحات جناب راوي داستان ، ايشان با خيال راحت يكي از ماسك هاي اكسيژن را كه معلوم نيست از كجا آويزان شده اند را به دست گرفته و همچون يك كاسب حرفه اي اول جنس را برانداز ميكند و لابد قيمتش را تخمين ميزند و سپس آنرا با خونسردي روي دهان و بيني خود قرار ميدهد ( البته نوك سبيل ها از ماسك بيرون زده است ). كه يعني بابا ما خودمون يك پا ماسك بزن حرفه اي هستيم.بعد هم آقا كارت دستورات ايمني را با يك ژست هنرپيشه اي به سبك فيلم فارسي هاي دهه 40 بر ميدارد و در حاليكه يكي از ابرو هاي پر پشتش را بالا اتداخته است و يك كتي روي صندلي نشسته است ، از سر بي حوصله گي نگاهي به آن مي اندازد و اداي خواندن را در مي آورد.و البته لبخند هم در تمام مدت فراموش نميشود ، انگار طرف مشغول خواندن مجله فكاهي است.كه لابد گوياي تسلط ايشان بر كليه رموز و ريزه كاري هاي ايمني است!
جالب اينجاست كه در نوبت تكرار همين بخش به زبان انگليسي ، بجاي تصوير حضرت آقا ، از نقاشي غير متحرك به سبك تصاوير كتاب هاي دبستان استفاده ميشود.كه البته به همراه كيفيت بد صدا و لهجه آب نكشيده جناب راوي كاملا خيال مسافر غير فارسي زبان را در مورد safty instructions راحت ميكند!
البته اگر شانس داشته باشيد و قسمتي از مسير پروازتان از روي دريا عبور كند، بخش ديگري از اين سريال هيجان انگيز را شاهد خواهيد بود، كه استفاده از جليقه نجات را به شما آموزش ميدهد و ياد آوري ميكند كه جليقه نجات زير صندلي شماست.كه البته معمولا زير صندلي شما غير از يك جفت پاي بد بو و بد تركيب مسافر پشت سر چيزي يافت نميشود!
خلاصه پس از سلام و صلوات و ميل كردن يك عدد گز شيرين اصفهان و چاق سلامتي خلبان و اخم و تَخمِ ( به فتح ت) ميهماندار و … در حاليكه پيكر سالخورده هواپيما به شدت ميلرزد، پرواز آغاز ميشود. و خواب شيرين به سراغم مي آيد...

پيش به سوي ميهن آريايي اسلامي ( بقول بابا بامداد).


هیچ نظری موجود نیست: