پنجشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۰

سلام دوستان من پدرام هستم

راستش ما( من و تلخون ) مدتهاست تلويزيون ديدن رو ترك كرديم ( البته منظورم همون شش كانال اعصاب خورد كنه!) و خيلي هم ازين بابت احساس رضايت ميكنيم. براي همين تا ديشب ساعت ده از سقوط هواپيما خبر نداشتيم.
در مجتمع مسكوني كوچك ما يك پيرمرد بازنشسته اهل خرم آباد زندگي ميكند .از او خبر را شنيديم.
مرگ براي ما ايرانيها كه روي لبه تيغ زندگي ميكنيم هميشه در يك قدميست.
دوستي دارم كه هم دانشكده بوديم ولي درسالهاي اول از تحصيل انصراف داد و به يك كشور اروپايي مهاجرت كرد.همان سالها روزي در اتوبان كرج به اتفاق هم سوار يك اتومبيل مسافر كش بوديم ....اتومبيل كه نه گاري موتور دار بود
بدنه آن عين لحاف چهل تيكه پر از وصله پينه و از همه جاي آن سر و صدا بلند بود. راننده هم تا ميتوانست تند ميراند.
دوستم گفت : چرا ما سوار اين ماشين شديم ؟ گفتم چون ا ما ايراني ها به ريسك كردن بر روي جانمان عادت كرديم. و مثلا براي يك ربع زود تر رسيدن به مقصد حاضريم جانمان را بدهيم!

اتومبيل ها-جاده ها-حمل و نقل هوايي – ساختمان سازي – پزشكي – صنايع.....همه و همه در بحراني ترين حالت خود قرار دارند.
همه ميدانند كه مثلا يك زلزله ميتواند چه فاجعه اي براي كلانشهري مثل تهران باشد.ولي هيچ كس به آن فكر نميكند.
چرا؟ چون ما در 23 سال اخير فقط براي همين امروزمان زندگي ميكنيم و تصميم ميگريم چون اصولا آينده اي را متصور نيستيم. همه امور در نهايت بي ثباتي است.
چندي پيش به ضرورت شغلي براي كنترل پيشرفت قرارداد از كارخانه اي خصوصي در شرق تهران بازديد داشتم. با كمال تعجب ديدم پرسهاي موجود فاقد چشم الكترونيكي ايمني است. با خود انديشيدم كه چرا؟
با يك حساب سر انگشتي متوجه شدم هزينه تعمير يا نصب اين سيستم ها چندين برابر غرامتي است كه كارخانه در صورت قطع دست كارگر به او ميپردازد!!

در سيستمي كه جان آدمي كالاييست به اين ارزاني هواپيمايي هم به طريق اولي به خود زحمت نوسازي ناوگانش را نخواهد داد.
گذشته از آن فرهنگ رعايت نكات ايمني حتي در سطح زندگي شخصي بسيار ضعيف است.
مثلا شما چند نفر از دوستان و آشنايان را ميشناسيد كه در خانه يااتومبيل خود كپسول آتشنشاني داشته باشند؟
يا براي يكبار هم كه شده طرز كاربرد آنرا ياد گرفته باشند
جالب اينجاست بسيارند كساني كه اين داشتن اين وسيله را زايد يا بقول عوام سوسول بازي ميپندارند.

فرهنگ هر نسل زاييده آموزشيست كه در خانواده يا مدرسه به آن نسل داده شده.
فرهنگ رعايت اصول ايمني و اهميت دادن به جان خود و ديگران مدتهاست كنار گذاشته شده .
نميدانم شايد از زماني كه در اين سرزمين مردن ارزش شد و زنده ماندن پاد ارزش!

ضمن ابراز همدردي باهمه بازماندگان..
تا بعد

هیچ نظری موجود نیست: