شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۱

براي اوني كه پشت پنجره است.

ديروز آسمون ابري بود باد هم مي اومد و گرد و خاك ميكرد . براي همين پنجره ام تمام مدت بسته بود . تو خودم بودم و به ابراي آسمون فكر ميكردم .به آسمون دريا كه الان پوشيده از ابره . وقتي كه اسمون دريا ابري ميشه دنبالش توفان مياد.
به قايق كوچك فكر كردم كه كنارآب روي ماسه ها منتظر مَد درياست .تا سوار موجها بشه و دلش را بزنه به دريا. و به دريا كه دوست داره قايق رو سوار موجهاش كنه و به گردش ببره و سالم برگردونه به ساحل. ولي ميدونه قايق كوچك طاقت موجهاي بلند رو نداره قايق كوچك درياي توفاني دوست نداره. آرامش ميخواد موج آروم ميخواد كه نوازشگر باشه . دريا اينارو خوب ميدونه براي همين نگاهش به آسمونه كه باز بشه ستاره ها دربيان .يك شب آرام درست موقعي كه مَد باشه . ازون شبهاي پر رمز و راز...

هیچ نظری موجود نیست: