یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۱

كاغذ بي خط و چالش زن بودن


چند روز پيش كه به همراه تلخون براي ديدن نوزاد دختري از نزديكان رفته بوديم همينطور كه اون كوچولوي زيبا داشت آرام گريه ميكرد - تلخون خطاب به او گفت: چيه كوچولو ؟ چرا گريه ميكني تو هم دچار چالش زن بودن شدي؟
و ديشب با ديدن فيلم كاغذ بي خط دوباره اين چالش زن بودن برايم تداعي شد.
فيلم زماني شروع ميشود كه تيك تاك ساعت ديواري قطع ميشود و درست در ساعت 7 صبح از حركت باز ميماند.
و اين آغاز زمانيست كه رويا (هديه تهراني ) ميخواهد علي رغم زن بودن - همسر بودن و مادر بودن در سن 33 سالگي - خودش باشد . و به انچه از درونش ميجوشد پاسخ دهد .خواستش اصلا نا معقول و عجيب نيست .رويا ميخواهد بنويسد . درست همين جاست كه ريتم منظم زندگي كه به سان تيك تاك ساعت قطع ميشود.گويي آرامش زندگي مرسوم خانوادگي با اينكه زني بخواهد خودش باشد منافات دارد.
رويا كه به نويسندگي علاقه دارد در يك كلاس فيلم نامه نويسي ثبت نام ميكند و به توصيه استاد - ساده ترين و واقعي ترين داستاني را به ذهنش ميرسد روي كاغذ هاي بي خط مينگارد .داستان زندگي روزمره خودش.او كاغذ هاي خط دار كه او را مجبور به پيمودن مسيري ميكند كه ديگران برايش ساخته اند را نمي پسندد.
و همين نوشتن است كه اورا در مقابل وظايف يك زن خانه دار قرار ميدهد. و اولين كساني كه در مقابل او قرار ميگيرند- نزديك ترين كسانش هستند.شوهرش و مادرش!
او خود را ميبيند كه در طول 10 سال زندگي مشترك چطور براي تداوم ريتم زندگي خواسته هايش را زير پا گذاشته, او حس ميكند كه در اين مدت به قول خودش پخته- شسته- ساييده و... حتي فرصتي نيافته شوهرش را بشناسد و شوهرش هم در پيچ و خم تلاش معاش از ظرافت هاي وجودي او بي خبر مانده .
و آنچه در آخر فيلم ميبينيم بسته شدن درب اتاق خواب به روي رويا و همسرش – جهان ( خسرو شكيبايي) و تسليم شدن او در مقابل خواست همسر و البته به جريان افتادن مجدد روال عادي زندگيست و شايد هم يك عقب نشيني موقت تاكتيكي و استفاده از حربه هاي زنانه!.
ساعت ديواري كه در تمام طول فيلم روي ساعت 7 ايستاده بود باز به حركت در مي آيد و ...



هیچ نظری موجود نیست: