2
تلخون با سكسي نوشتن و ركيك نوشتن به جد مخالف است اين را از ابتدا در تمام ياد داشت هايش ابراز كرده است .
آزادي بديهي ترين حق هر فرد در زندگي است كه به سختي به دست مي آيد و مرز هاي آن بسيار نازكند . گاهي درهم مي شوند .
ظاهراً من در نوشته ام نتوانسته ام بگويم كه : سكس از ديدگاه من خصوصي ترين بخش زندگي هر فرد است . مشكلات او در اين مورد به هيچ كس ربط ندارد غير از كسي كه به ترتيبي با او زندگي مي كند . براي برطرف كردن اين مشكلات راه حل هاي بديهي وجود دارد : مطالعه صحيح و مشاوره پزشكي .
من از زن ايراني و جوان و روشنفكر امروز كه وبلاگ مي نويسد و مي خواند متوقعم و خواهش مي كنم به حرمت زن بودنش منطقي باشد . لطافت و نرمش زنانه را بايد با منطق حفظ كرد تا هر مخلوقي به خودش اجازه ندهد به صرف مادينه بودن بر ما بتازد . اكنون ما مجبوريم كه منطقي باشيم . كلافگي و گلايمند بودن طبيعي است و مي گذرد .
يك خاصيت بد در ما هست : به حرف هاي هم گوش نمي دهيم . از ابتداي صحبت هر كسي ، بدون اين كه به آن گوش كنيم تمام حواسمان پرت پاسخي است كه مي خواهيم بدهيم .
راستي شما از كجاي ياد داشت من گمان كرديد با همجنس بازي موافقم يا مخالف ؟؟ برايم مثال بياوريد تا حد اقل در موقعيت بعدي اين چنيني دوباره چنين ابهام آميز حرف نزنم .
تلخون در اين مورد سه ياد داشت دارد . اولينش در 26 مارچ نوشته شده است با چنين مضموني : چرا به دوستمان تاختيد . هر چيزي جايي دارد . او محق بوده كه در اين مورد معترض باشد :
طبق ماده كوفتم حقوق بشر هر كس حق دارد هر افاضه اي كه مي خواهد بكند به شرطي كه آزادي ديگران را ضايع نكند !!
خوب پينك جان هم دلش خواست اينطوري حرف بزند شما چرا به او پريديد و برايش تعيين تكليف كرديد ؟؟ مي توانستيد در اين مورد نظرتان را بگوييد با محترم دانستن نظر او .
و بعد گفتم نمي توان انتظار داشت كه آزادي جنسي در ايران وجود داشته باشد :
حالا ما در مملكتي زندگي مي كنيم كه حتي فدايي و كمونيستش بيست و چند سال قبل به جمهوري اسلامي راي داده اند . همه پدر مادر هاي ما . همه شان لا مذهب ها راي دادند . سر جدتان اي ميل نزنيد با افتخار تمام كه باباي ما راي نداد عوضش عموتان و همه جد و آباء دوستانتان راي دادند . حالا با اين زمينه فرهنگي اين گپ عميق و عريض را چطور مي خواهيد پشت سر بگذاريد . اصلاً آيا بايد از روي اين گپ پريد ؟؟ با كدام انرژي جنبشي ؟؟
ما هنوز نمي توانيم رفتار پدرانه مان را كنار بگذاريم و مي خواهيم به ديگران بياموزيم كه چه كار كنند و چه كار نكنند ؟؟ آزادي يعني اين كه هر كس در محدوده اي كه آزادي ديگران را خدشه دار نمي كند به امر مورد علاقه اش بپر دازد .
و بعد گفتم كه در هر چيزي بايد اعتدال را رعايت كرد :
يك پدر فيلسوفي داشتيم دو هزار سال پيش كه احتمالا با شونصد هزار واسطه ما را بغل كرده ، ما چمان هم كرده كه مي گفت :
در هر چيزي معتدل باشيد و يا يه چيزي تو اين مايه ها . نه اين كه خيلي ازش گذشته خوب يادم نيست چي گفته !!!!
به هر تقدير اگر ارتباط سكسي بد است براي همه بد است . اگر خوب است براي همه خوب است . اگر مي توانيم انتخاب كنيم ، مهم اين است كه انتخاب كنيم .
و بعد اين كه هر چيزي جايي دارد ، حتي در مهد آزادي دنيا هم شايد چنين دلايلي براي ارتباط آزاد در ملاء عام پذيرفته نباشد :
و اين كه هر چيزي جايي دارد حتي در گلدن يو اس اي
در دنباله ياد داشت هاي ديگر آمد به دليل اين كه باز به آن بحث دامن زده شد از جانب غير منطقي اش .
جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۱
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر