سه‌شنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۰

يك ‚ دو ‚ سه ‚ امتحان مي كنم : تلخون حرف مي زند !! صدا مي رسد ؟؟ يك ‚ دو ‚ سه !! به گوشم !!
مطالب زير را نوشتم تا كساني كه ايران نيستند گمان نكنند در غربت تنها مانده اند . ما اين جا هستيم و به اندازه آن ها غريب . شايد هم غريب تر چرا كه ما در خاك پاك وطن هستيم و تنها . در ميان جمع هستيم و احساس غربت مي كنيم .
بي خيال اين كه خانه خالي است . من و پدرام هستيم . سر خودمان گول مي ماليم كه : تا يكديگر را داريم در اين دنيا غمي نداريم . اميدوارم گول چسبناكي باشد و به نم باراني وا نرود .
يك ‚ دو ‚ سه . صدا مي رسد ؟؟ تلخون هستم . به گوشم ؟؟؟ هان ؟ چي ؟
صدا نمي رسد.

تمام


هیچ نظری موجود نیست: