سه‌شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۰

سلام دوستان من پدرام هستم.
شرمنده از دوستاني كه اين چند روز اكانت مصرف ميكنند و به وبلاگ ما سر ميزنند و مطلب جديدي پيدا نميكنند.راستش اين روزها بدجوري گرفتار كار هاي شب عيد شديم.
هم من و هم تلخون-
طفلك تلخون كه ديگه حسابي خسته و كلافه شده. ميفهمم كه چقدر خودشو كنترل ميكنه كه خستگيش به بد اخلاقي تبديل نشه . و با اون چشماي قشنگش يك نگاه عميق و معنا دار به من ميندازه كه توش خيلي چيز ها هست.
و من فقط ميتونم بهش بگم دوستت دارم عزيز دلم.

امشب شب چهارشنبه سوريست....به همه خوش بگذره...مواظب خودتون و به ويژه بچه هاي كوچولو باشيد.
تا بعد.....

هیچ نظری موجود نیست: